عالیه حالا نه تنها باید غصهی زندگی خودم و انیمههایی که میبینم رو بخورم بلکه باید به سر_طان هالزی هم فکر کنم.
دهه هشتادیای کهنهکاری که سرزمین کوچولوها رو یادتونه بیاید همدیگه رو پیدا کنیم 😔 باورتون میشه مال سال 1984عه؟ ممول رو یادتونه؟
نیاز دارم بین هر روز زندگیم یه روز اضافه باشه که توی اون روز اضافه استراحت کنم بعد برم سراغ ادامهی زندگی... میفهمید چی میگم؟
ما خیلی وقته داریم هالووین رو جشن میگیریم. از همون زمان که توی ایران به دنیا اومدیم توی یه جشن هالووین بزرگ داریم مشارکت میکنیم✔
اقا من موهام بلند بود یعنی نه خیلی بلند حالا فکرکنید ارنی بودم واسه خودمها نه 😂 ولی خب درحدی بود که یه دم همستر ببندم الان کوتاه کردم از قبل بیریختتر شدم .. خواستم بگم قدر موهاتونو بدونید 👍
زندگی دیگه از اونجایی تلخ شد که فهمیدم گوجو برای این چشمبند نمیزاره چون فکر میکنه خیلی خوشگله بلکه یه بار چندتا بچه از رنگ چشماش ترسیدن :)