ایا فهمید غم در چشمانم را ؟ یا دید لرزش دستان تنهایم را؟ اشک های بی شمار پشت لبخند های عمیقم را چی؟ آنها را دید؟ دید و باز هم بیاعتنا بود؟ دید و باز هم بی تفاوت بود؟ او حتی برای من اشکی هم نریخت از کنارم میگذشت و نادیده میگرفت اه که چقدر بی زارم از حال امروزم که چقدر از او میگویم برای خودم چقدر میخواهم او باشد کنارم . . . [دارای مخاطب خاص]