خاطره

میدونی نه ماه شد که عضو یه خاندان بزرگ شدم یه خانواده ی بزرگ به اسم تستچی میدونی از وقتی عضوش شدم یه جورایی انگار وارد یه دنیای بزرگ پر اهمیت شدم میدونی بنظرم تستچی قشنگ ترین خانواده ایه که بعد خانواده ی خونیت میتونی داشته باشی تمام کسانی که اینجا هستید مرسی که باهم یه خانواده ی خوشگل داریم مرسی تستچی که هستی💛🖤💛🖤💛

گفتاورد

میدونی شاید یه کی مثل من یه مهر ماهی به همه بگه باحاله عاشقتم و دوستت دارم ولی میدونی وقتی تو چشات نگاه کردم تو عمق چشات بهت گفتم دوستت دارم بهت گفتم عاشقتم چشام میلرزید بدون که واقعا دوستت دارم بدون که مثل اونا نیستی که تا در وازه ی قلبم بری تو ازشون عبور کردی از همه ی دروازه ها نشستی وسط قلبم پس بفهم که میگم دوستت دارم یعنی روت حساسم چون من تو چشای همه با احساسی که به تو دارم نگاه نمیکنم دیگه کار از این حرفا گذشته که فراموشت کنم دیگه نمیتونم نبودنتو تحمل کنم بفهم لطفا بفهم تا اب نشدم مثل شمع

گفتاورد

به عنوان اولین اسلاید میخواهم یک جمله بگم این جمله اینه :زمانی که ادم ها سایه ی بزرگی دارن یعنی خورشید اونجا در حال غروبه حالا که مدرسه ها داره باز میشه این رو بدونیم که اگه سایه ی بلند کسی رو دیدیم جا نخوریم چون خودمون عقب کشیدیم و اون سایه دار شد اما ما منبع نور با تلاش دوباره ما طلوع میکنیم و به انها ثابت میکنیم که فقط ساین