گفتاورد

آن شب گریه نکرد اما فردا وقتی لباسش به دستگیره ی در گیر کرد گریه کرد وقتی بشقاب از دستش افتاد و شکست گریه کرد (بر اساس واقعیت🎀) وقتی غذای مورد علاقه اش را درست نکردند گریه کرد

گفتاورد

احتمالا برایش دوران سختی بود دورانی که تقلا می‌کرد زندگی کند ، پیشرفت کند ، خوشحال باشد ، اشک بریزد اما خاموش نشود ، نفس بکشد بدون درد ، نترسد ، بجنگد ، نرود و بماند ، بسازد ، انسان باشد . زنده بماند ، زنده بماند ، زنده بماند..

گفتاورد

این که باید برای غمگین نبودن تلاش کنم ، غمگینم میکنه . .

گفتاورد

فکر و خیال هایم جنگی تمام عیار علیه خودم به راه می اندازند .

گفتاورد

تمام چیزی که او برای زنده ماندن نیاز داشت ؛ قهوه اش ، کتاب هایش ، موسیقی ، یک دفترچه و یک مداد بود .

گفتاورد

در آغوشم بگیر و نجاتم بده ، قات‌لی به دنبال من است که گاه به گاه در آینه ها میبینمش . - داستایفسکی -

گفتاورد

اندوه به گلو که می‌رسد ، بغض می‌شود به سر که می‌رسد ، از چشم ها سرازیر می‌شود و وقتی فراتر از بدن باشد ، ما را از زمان جدا می‌کند . .

گفتاورد

کاش آدم کمالگرایی نبودم کاش کمتر اهمیت میدادم کاش خودمو دوست داشتم کاش اینقدر دقت نمیکردم کاش اینقدر نگران نبودم کاش از این تخت ..... میومدم بیرون و کارامو انجام میدادم

گفتاورد

تلاش ۸۷۵۶۸۸۷۴۴ ام : بازم نشد جالبه شاید واقعا زندگی باهام مشکل داره

گفتاورد
عکس

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

گفتاورد

من همونقدر اختیار انتخاب افکارم رو دارم که اختیار انتخاب اسمم رو داشتم .

گفتاورد
عکس

آره..آره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌