وقتی خودت رو به قدر کافی دوست داشته باشی، شروع میکنی به ترک کردن چیزهایی که سالم نیستن، چیزهایی که آرامش رو از ذهنت یا جسمت دور میکنن. یعنی آدمها، کارها، عادتها، و یا اعتقاداتی که تو رو کوچک، حقیر یا غمگین نگه میداشت کنار میذاری، و از خودت دور میکنی. قبلا فکر میکردم این کار به معنی وفادار نبودنه. وفادار نبودن به یکسری آدمها، یا یکسری عقاید، ولی در واقع این به معنای وفاداری به خود آدمه. وفاداری به ذهنت، روحت و جسمت. توی بازی زندگی بهتره به خودت وفادار باشی، تا به دیگران.