گفتاورد
عکس

از صلح می‌گویند یا از جنگ می‌خوانند؟! دیوانه‌ها آواز بی‌آهنگ می‌خوانند گاهی قناریها اگر در باغ هم باشند مانند مرغان قفس دلتنگ می‌خوانند کنج قفس می‌میرم و این خلق بازرگان چون قصه‌ها مرگ مرا نیرنگ می‌دانند سنگم به بدنامی زنند اکنون ولی روزی نام مرا با اشک روی سنگ می‌خوانند این ماهی افتاده در تنگ تماشا را پس کی به آن دریای آبی‌رنگ می‌خوانند

گفتاورد
عکس

موسیقی برای من چیزی است شبیه دریا بر من چیره میشود، مجذوبم میکند، شیفته‌ام میکند. حتی در عین حال ترس در دلم مینشاند. از بی‌حدی‌اش واهمه دارم… #فرانتس_کافکا

گفتاورد
عکس

فلیسه، چرا می‌کوشیم آدم‌ها را تغییر دهیم؟ این درست نیست. ” آدم باید یا دیگران را همانطور که هستند بپذیرد، یا همانطور که هستند به حال خودشان بگذارد.” آدم نمی‌تواند آنها را عرض کند، فقط توازن‌شان را بر هم می‌زند. چون یک انسان از قطعه‌های واحدی درست نشده است که بتوان تکه‌ای را برداشت و بجایش چیز دیگری گذاشت. او یک کل است، و اگر آدم یک سویش را بکشد، سوی دیگرش، چه بخواهی چه نخواهی، کشیده می‌شود. نامه به فلیسه #فرانتس_کافکا

گفتاورد
عکس

کسی چه می‌داند در این لحظه که من با دلسردی کلمات را پشت سر هم می‌گذارم تو چه حال و روزی داری ؟… فقط بخواب، بخواب! تنها در خواب می‌توان در میان ارواح نیکوکار بود؛ بیداری زیاد مرگ را به همراه می‌آورد. #فرانتس_کافکا

گفتاورد
عکس

ما از بهشت رانده شدیم،ولی بهشت ویران نشد.رانده شدن از بهشت به یک مفهوم مایه ی خوشحالی است،زیرا اگر ما رانده نمی شدیم،باید بهشت ویران می شد. #فرانتس_کافکا

گفتاورد
عکس

خیال می کنیم ایستاده ایم حال آنکه در حال سقوطیم این است که حال کسی را پرسیدن یعنی به صراحت به او اهانت کردن مثل این است که سیبی از سیب دیگر بپرسد: حال کرمهای وجود مبارکتان چطور است؟ #فرانتس_کافکا

گفتاورد
عکس

مردم معمولا فقط ادای خوشحالی را در می‌آورند و گوششان را از پنبه‌ی خوشی پر می‌کنند مثلا من، من تظاهر به شادی می‌کنم تا بتوانم در پس آن محو شوم، خنده‌ی من دیوار سیمانی است. #فرانتس_کافکا

گفتاورد
عکس

لازم نیست گوش کنید، فقط منتظر شوید. حتی لازم نیست منتظر شوید، فقط بیاموزید آرام و ساکن و تنها باشید. جهان آزادانه خود را به شما پیشکش خواهد کرد تا نقاب از چهره اش بردارید، انتخاب دیگری ندارد؛ مسرور به پای شما در خواهد غلطید #فرانتس_کافکا

میم
عکس

همه: در حال زجه زدن حل کردن مسئله ها سر جلسه ریاضی[دی ] من : در حال داستان نوشت روی چک نویس 🤡 دوستم :در حال بال بال زدن که چرا چیزی نخونده الان چه چی بخوره 🗿