گفتاورد
عکس

گربه ی ولگرد سئول؛ آن فقط یک چاقو بود..اما تو ان را برای فرو کردن درون قلبم استفاده کردی بعد از ان دیگر یک چاقو نبود.. یک سلاح بود برای نابود کردن قلبم.. هنگامی که در حال فرو بردن ان به درون قلبم بودی،تمام عشق من به تو تمام شد.. اما قلب من هنوز هم نگران این بود که مبادا دست های سفید و تمیز تو به خون آغشته شوند)این دیگر یک چاقو نبود و تنها چیزی که ماند.. خاطره هایی از تو بود که به قلبم انتقال یافت و در نتیجه با بیرون کشیدن چاقو همراه با انها از قلبم خارج شد و چیزی از تو پیش من نماند:)

گفتاورد
عکس

گربه ی ولگرد سئول؛ خانه ات سرد است ؟ خورشیدی در پاکت میگذارم و برایت پست میکنم ؛ ستارهٔ کوچکی در کلمه ای بگذار ، و به آسمانم روانه کن . بسیار تاریکم .

گفتاورد
عکس

باد در پیچ و خم موهایش این سو و آن سو می رفت، چشمان‌ش را بسته بود تا لحظه ای به دور از هیاهوی اطراف‌ش، آرام بگیرد، اما قلب کوچک‌ش آرام و قرار نداشت.. محکم به سینه‌ اش می کوبید، آنقدر محکم که دیگر صدای اطرافیان به گوشش‌ نمی‌خورد.