گفتاورد

دیدی چه زود فراموش شد آن روز ها؟ فراموش که چه عرض کنم ، کمرنگ شد ؛ میبینی ؟ چند روز یک بار هم به یادت نمیوفتم ، برخلاف آن روز ها همان روزهایی که خودم را یادم رفته بود ، بس که تمام افکارم سراسر از تو پر بود ؛ میبینی ؟ دیگر در کاغذ کاهی برایت نامه و شعر نمینویسم و در آن قوطی شفاف نمی‌گذارم؛ دیگر سراغت را از دیگران نمی‌گیرم ؛ دیگر صبح تا شب به صفحه ی خالی گوشی به امید اینکه حرفی بزنی ، خیره نمیشوم؛ راستش دیگر هیچ چیز مثل قبل نیست ، حتی منم دیگر اون ادم قبلی نیستم .

گفتاورد

تنها یک چیز را می دانم ، نه تنها او را دوست داشتم بلکه تمام ذرات تنم ذرات تن او را میخواست و آرزو میکردم تنها با او در جزیره ای متروک باشم که در آنجا آدمیزادی وجود نداشته باشد .

گفتاورد

همه ما روزی عاشق بودیم ، حالا گرچه از معشوق خود دوریم و یا دلخور ، ولی بعضی روز ها یا بعضی شب ها دلتنگی آن مارا در خود مچاله می کند .

گفتاورد

قلبی که یکبار عمیقا متعلق به کسی شده باشد دیگر نمی‌تواند به شخصی دیگر متعلق شود . این خاصیت عشق است