چه جوکی از همه خنده دار تره
| اتمام مسابقه | 1404/07/24 |
| ظرفیت مسابقه | 50 شرکت کننده |
| نحوه تعیین برنده | بدون مدال مسابقهتوسط سازنده مسابقه |
قطار بیشتر از همه آلزایمر داره میگه:«هوهو!!!!» دوباره خودش میپرسه:«چی چی؟؟؟؟؟؟»
زندگی تو ایران✅️
بابام داشت از گندکاری کارمندش میگفت، گفت: پسره نفهم! داداشم از اتاق گفت: بله؟ 😐 ....... میدونی چرا یه نمکدون سوراخ داره؟ برای اینکه نمک هاش خفه نشننن🤣🤣🤣🤣🤣
امروز تو گوگل سرچ کردم (زندگی نامه شیخ بهایی) آورد باز بابات کنارت نشسته 😂😂🤣🤣
یروز یه مرده میخوره به نرده برنمیگرده هاهاهاها
زندگی من از همشون خنده دارو جوک تره😭
یه پدر به پسر میگه برو کتاب من بیار که واسه مسجد دعا بخونم پسرم نمیدونه کتاب کجاست کتاب خیاطی مامانش میاره پدر مه به مسجد میره میگه هرچی من گفتم جلوش بگین ابلفزر بعد میگه دور کمر اکرم خانم 40متره همه میگن ابلفزر 😂😂😂🤣🤣🤣😂🤣😂
می دونی چرا زنبورها گل میخورن چون فوتبالشون خوب نیست 😅😅😅🤣🤣🤣🤣
من یه خاطره تعریف میکنم شاید خنده دار باشه منو دوستام باهم از مدیر متنفر بودیم قرار شد من ریکا بریزم جلو در دوستم تخم مرغ بریزه رو صندلی به همراه چسب که اصلا کنده نمیشه بعد یکیمون که بیرون بود رفت مدیر رو صدا زد اونم اومد و هیچی دیگه اونم چادری بود خورد زمین اول یکم غر زد بعد گفتیم خانوم بشینید بگیم قضیه مفصله اونجا دیگ مجبور شد چادرش رو دربیاره به صندلی قشنگ چسبیده بود باید شلوارشو میدیدی🤣😂
از شیخی پرسیدند:«راه رسیدن به آزادی چیست؟» شیخ پس از کمی اندیشیدن جواب داد:«مترو. اما با ماشین هم میشود رفت»
زمین و مریخ دعوا میکنن اما میدونی حق با کدومه؟مشتری
از یکی می پرسن اسمت چیه میگه: the sun of god between two water of orjinal میگن معنیش چیه میگه:شمساله میاندو ابی اصیل🤣🤣🤣
یه روز یه مداح به دخترش میگه برو کتاب مداحیمو بیار دختره هم میره به جاش کتاب خیاطی مامانشو میاره بعد این وقتی میخواسته مداحی کنه میگه دور کمر اقدس خانم ابالفضل😂😂😂 همه هم داشتن گریه میکردن و سینه میزدن
تو که هر روز می خوابی 🤬🤬🤬 بزار منم بخوابم دیگه 😡 خب بخواب دبگه نیست جا را گرفتی😡 اگه جاتو نمی گرفتم الان خواب بودی خب چرا جام را گرفتی چون جا نزاشتی 🤬🤬🤬🤬😡🤬
میدونی به مردم جنوب چین چی می گن ؟...ته چین
همون مرده که میگه هفت، هفت ، هفت 😅
یه روز یه مرده میخوره به نرده دیگه بر نمیگرده😔😂
داداش این جوک بهافتخار همه شما ....یه روزی یه مرده به یه مرده ی دیگه ایی می گه .اگه توی اب بودی و کوسه دنبالت بود کجا فرار می کردی..او هم گفت.می رفتم روی درخت.اون یکی گفت .اخه خنگ خدا توی اب مگه درخت داره!!!.اوهم گفت.خب پس می رفتم به پناه خدا!!!!!!
یه روز یه مرده میخوره به نرده برمیگرده میره توی ماشین میشه رب گوجه😆😆😆
یه روز یا مرده میخوره به نرده برمیگرده میبینه پیرمرده . لطفا از شدت بی مزگی بودن برنده شم 🗿🎀
لینک کوتاه
توجه!
محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.
نظرات بازدیدکنندگان (0)