غروب ۳۱ شهریور چیکار میکنید

بدبخت میشم واسه بدبختیم گریه میکن...

خورشید میره و خوشبختی های منو با خودش میبره🥀

از آخرین لحظات لذت میبرم

زمانیه که باید لباس فرم رو اتو کنم و کتابا رو تو کیف بزارم

زندگی عادی رو می کنم و از روز آخر آزادیم لذت می برم آخه مکه چیکار می تونم بکنم 😔😔🥺🥺

حس بیچارگی و ناراحتی، چون زمان به سرعت میگذره و کاری از دستم برنمیاد، تا اواخر شب همین حسو دارم تا اینکه تصمیم میگیرم با شرایط کنار بیام و برم وسایلمو برای فردا آماده کنم، صبح فرداش حس انزجار نسبت به کسی رو دارم میگه:«بچه هااا سال تحصیلی رو بهتون تبریک میگمممم»، و همچین حس خستگی و پختن از گرما چون میدونم قراره مثل یکم مهر سالهای گذشته دوساعت تو صف نگه‌مون دارن😞😭

خودم رو به مریضی بزنم🤡🎀

غروب سی‌و‌یکم شهریور مثل لحظه‌ایه که داری اززندان فرار می‌کنی، یهو نگهبان می‌گه: "برگرد، زنگ تفریح تموم شد!" 😭🔒📚

گریه 😭 خنده 😂 و چرا فلان کارو چرا تو تابستون انجام ندادم

گریه🤣 بخاطر مدرسه

بستنی میخورم👍🏻🫠

به پنجره نگاه می کنم و یه عکس میگیرم میزارم چارسو

همه رو فحش میدم .....

ناخونام میگیرم بعدم خودزنی میکنم 🙂

بدبختی و باید از تستچی خداحافظی کنی و همینتور از دوستانت و همین تو از تو سازنده ی این مسابقه ی زیبا

میشینم به کیف و چرت و پرتای مدرسه م و اتاق طویله مانندم نگاه میکنم و به کل کارای خفنی که تا الان میتونستم بکنم و نکردم فکر میکنم

ناراحت میشم

و زمانی است که من به مدرسه میروم و با اندکی نفت و آتش آن را نابود میکنم🥰🙌🏻

از حموم برگشتم، دارم روتین پوستی مو انجام میدم، یاد روزایی که با بهترین دوستم چشمامونو می‌بستیم و بدون هیچ دقدقه ای توی حیاط مدرسه میدویدیم🥲می افتادم و با شوق و ذوق کوله پشتی سفرم به کلاس جدید رو میبستم🕰 بوی کتاب نو ، لوازم تحریر ساده اما پر از مهربانی به مشامم می‌خورد...

برنامه ریزی میکنم

خدافظ تابستون قشنگم

از گوشیم آخیرن استفاده هارو میکنم و میام تستچی حالمیده

خودم نالهههههههههه

حسرت میخورم

جهت دستاورد

اون موقع نیستم

هیچی نباید برم مدرسه...

خوشحال میشم اما بعد ناراحت تا صبح هم خوابم نمی‌بره

از گوشی خدافظی میکنم

نشسته ام وبه در نگاه میکنم😂 روز اخر خوشیااا

میخوابم.... به اندازه ی نه ماه برای ذخیره انرژی خواب

روز مرگ😭😭😭

خوشحالی!

گریه میکنم

یه حس سنگینی بد حس می کنم دوباره برمی گردم به یه زندگی معمولی ولی خوشحالم چون بالاخره از دست خونه خلاص می شم

سلام گریه