دنیای موازی

مثل کورالین همه فرق داشتن و اینکه تو ی کره جنوبی بودم و ایدل قدم مثل الانم که ۱۷۰ عه باشه و اینکه دوست پسرم هم یا پارتنر فلیکس باشه دوست صمیمی رزی و جنی

تستچی🤣

اولین مقصد؟ یه کتابخونه‌ی معلق وسط آسمون، جایی که قفسه‌ها با ابرها جابه‌جا می‌شن و هر کتابی که لمسش کنی، تو رو به دنیای خودش می‌بره. یه لحظه توی شعر حافظی، یه لحظه وسط یه رمان علمی‌تخیلی، یه لحظه توی خاطرات یه نانوای پیر از استانبول. اونجا، زبان‌ها با هم قاطی می‌شن، و هر واژه طعم خودش رو داره—مثل "دل" که مزه‌ی شیرینِ چای تازه‌دم می‌ده. شخصیتم؟ یه جور موجود نورانی با قلبی از جوهر و مغزی از آینه. ویژگی‌هام؟ می‌تونم درد یه شعر غمگین رو حس کنم، یا شادی یه لقمه‌ی خوشمزه رو بفهمم.

میرم پیش خود موازی ام،میگم برای هر چیزی غصه نخور،خانواده ات رو ناراحت نکن، چون تهش پشیمون میشی💔💔💔

میرفتم به دنیای میراکلس!

دنیای هری پاتر و دنیای انیمه بلولاک,هری پاتر برا این که هم خودشو میبینم هم جادو یاد میگیرم و ماجراجویی, و بلولاک برای اینکه یه مهاجم مغرور و بهترین جهان باشمو بقیه رو خورد کنم.........

سخت میشه انتخاب کرد،اما میرفتم پیش موازیم

من میرفتم زیر یه درخت بید مجنون کنار یه رودخونه

دنیای موازی که میرفتم ابشار جاذبه هستش خود موازیم رو پیدا میکنم خ*فتش میکنم می*کشمش بعدم جای اون زندگی میکردم😁

میرفتم خونه موازیم ببینم خونه هست یا رفته هاگوارتز

منظورت رو درست متوجه نشدم ولی.. فکرکنم اگه میخواستم توی دنیای موازی باشم احتمالا سریال بازی هرم بود.

جایی که جادو وجود داشته باشه و موجودات افسانه ای،جایی مثل هری پاتر ادم میتونه فقط با جادو هرچیزی رو که میخواد به واقعیت تبدیل کنه(البته نه همه چی)

میرفتم کنار یه جنگل باحال میشه اگه جنگل موازی باشه

جهت دستاورد

میرفتم توی دنیای موازی انیمه ها

دنیای انیمه و شخصیتهای فیلمایی که دیدم مث عاشقان شیطانی، تک رو، دیگری، توکیوغول، جوجوتسو، توکیوریونجرز،دفتر مرگ، اسکیت تا بینهایت، لینک کلیک یا دنیای گذشته تا محو شم برم کوچولوییشو ببینم

اولین مقصد خانه خودم تو یک دنیای دیگه چون می خواستم خودم را که دیگه دلقک نیستم را بردارم و ببرم بزارم جای خونه ی واقعیم تو دنیای خودم بسه دیگه اینقدر دلقک بازی

تستچی

میرفتم توی انیمه شیطان کش و اونجا به عنوان یکی از خواهرای کانائو بهترین دوست نزوکو میشدم😁😝

موازیییی