نوستالژی

خانه ما کوچک است اما یک جای کوچک برای عششششق در آن می سازیم خانمان را با هم می سازیم 🤝🏻🎀

الان همه یک گوشی دارن و هرچیزی بخوان میبینن ولی اون قدیم...

این بازی...

دهه هشتاد مخصوصا تهش که شکلک داشت =))

بگذار برگردم همانجا که دلم را جا گذاشتم بروم دلم را از کنارچرخ خیاطی مارشال مادر م بردارم آفتاب بیداد می کند بگذار برگردم سایه ام را از کنار سرو قامت پدرم بردارم دستم کنار باغچه ریحان مادرم جا مانده است بگذار برگردم دست و عطر زندگی را از آن باغچه دلگشا بردارم بگذار برگردم همان جا که دلم را جا گذاشتم همان جایی که پدرم می گفت دختر معنی نمی دهد اینهمه بخندد بگذار برگردم بروم آخرین قهقه های بلند زندگیم را بردارم بگذار برگردم همانجا که د… متن نسرین بهجتی

ببخشید اگه شلوغ شده

ایناا

نوشهبه های قدیم

تیتاب و شیر کاکائو🙂

بازی های حرکتی! نه صب تا شب بشینیم پشت کامپیوتر و... اینکه کرسی میذاشتن! ولی الان تو اپارتمان نمیشه... دید و بازدیدا! گوشی و تماس تصویری هست...

کلی ازینا درست میکردیم مامانامون مثل شهرداری خرابش میکردن

بستنی سوتی (البته من هنوز میخرم)

تیله بازی(هنوز هم با بابام بازی میکنم)، و اون صابون کاغذی ها که شکل گل بود، میرفتیم رو تشک ها و با کله میوفتادیم زمین، با بالیشت و تشک ها خونه میساختیم، تو کوچه بازی میکردیم، دخترا خاله بازی، پسرا هم یا فوتبال یا گاهی تو خاله بازی بودن، اون اسباب بازیا که برای پیک نیک بود و...

عمو فردوس>>>

خودمون....😞😞

اینکار

عکسی ندارم ولی قایم موشک بازی کردن

داشتن خواهر برادر های کمتر و انقراض نسل دایی ، عمو ، عمه ، خاله البته میخواستم اینو خودم تستش کنم تا خوشحال بشم ولی اگه تو تستش کنی خوشحال تر میشم (◠‿◕) 🤍✨

اینو کمتر کسی یادشه فکر میکنم چون زود جمع شد....یه ابمیوه هایی بودن که شبیه توپ فوتبال بودن:) یا خاله خاله بازی واقعا نمیبینم دیگه،دخترا باهم خواهر یا دوست بودن و با بچهاشون در بدبخت ترین حالت ممکن زندگی میکردن😂

جواب حرف ها..... بگو شامپو ـــــبپر بغلم گامبو بگودوچرخه ــسیبیل بابات میچرخه

محبت فقط محبت