خطرناک ترین؟؟

خب من از بچه یکی از فامیلامون بدام میومد ولی الان میونمون بهتر شده اکثر وقتا تو بچگیمون داعوا میکردیم و من زیاد بهش آسیب میرسوندم یعنی کم بود بامیره و فکنم جایی که مونده بود جای چانگ من بود که بهش زده بودم😂 از احماقانه ترین کارامم یادم نمیاد

بچه که بودم چندبن بار خودمو از جاهای بلند پرت کردم پایین و دست و پام شکست

خب بزارین احمقانه رو بگم:۱_توی چایی شوهر عمم یک شیشه فلفل قرمز خالی کردم۲_از دیوار مدرسه رفتم بالا مدیر به زور اوردم پایین

من بچه بودم فکر میکردم خلال بکنم تو دماغم دیگه دماغم نمیگیره تو سرما خوردگی کردم تو دماغم تا ته خونه مادربزرگم بودیم مهمون داشتیم شبم بود شام خورده بودیم بعد رفتم پیش بابام نصف مهمونا اومدن دنبالمون رفتم دکتر از دماغم در بیاره

وقتی ۴ سالم بود با پسر داییم که سه سالش بود رفتیم وسط دریا و غرق شدیم😂😂

اولیش هسته تمر هندی کردم تو دماغم داشتم خفه میشدم دومیش اون چیزایی که مال دستگاه بخوره بو اکلیپتوس میده رو خوردم

اهم..یه بار وقتی بچه بودم وسایل و قفسه های توی یخچال رو دراورده بودم خودم رفته بودم تو یخچال نشسته بودم...😂🚶‍♀️

روی گردن پسر عمم رفتم نشستم و از ته موهاشو کشیدم و پنگولش کشیدم از صورت تا گردنش هییین به خاطر چی؟ بهم گفت جوجه🐣🐥

برای مثلا شاخ بودن از رو هر چی می رفتم بالا حالا هرچی می خواد باشه درخت سرسره دیوار..‌

یک فیلم احساسی دیده بودم رفتم تو فاز بازیگری مثل زنه تو فیلم چا*قو گرفتم گذاشتم زیر گلوم ... ☆

با پریز برق درحالی دستم خیس بود میخواستم بازی کنم😐😐😐😐

نفت خوردم ، شیشه خوردم ، مورچه خوردم 😂😂 خلاصه هر آشغالی میومد دستم میخوردم 😂😂

رفتم حموم مسواک رو انداختم تو وان به شونه گفتم بهش شنا یاد بده نره ته وان هههخخ

یه بار منتظر بودم بابام بیاد یه ماشین عین ماشین بابام بود اون ته فک کردم بابامه رفتم طرفش درو باز کردم میخواستم بشینم 😯،فهمیدم یکی دیگست فرار کردم 😬👻

خاک خوردم🤭

خودم به انیمه آینه ای دیده بودم رو باز بودم بعد از رو پنجره رفتم تو بالکن و رو دیواری که فاصله خیلی زیادی با زمین داشت شروع کردم به راه رفتن اگه منو ندیده بودن الان زنده نبودم

چسب خورده بودم.سکه و خرت و پرت زیاد گیوخردم😅😅

چندینن سال قبل داداشم با چندتا وسیله آتیش سرد درست کرد منم چون بجه بودم فک کردم همه آتیشا سرده و اینگونه دستم رو به فنا دادم😐🌹