اخرین جمله کتاب مورد علاقت؟

دهانم سرشار از حرف است ها ، اما حیف با دهان پر حرف نباید زد ...

و در انجل جسد یک انسان پیدا شد ک انگار برای برادر زاده ی او است و کاملا سوخته و چهره اش مشخص نیست ..

این آخرین جمله کتاب مورد علاقم نیستش ولی جمله آخر یکی از کتاب‌هاییه که خوندم و خیلی دوسش داشتم از خیابان می‌گذرم اما این بار دستی نیست که مرا نگه دارد هر دو در نهایت می‌میرد

چون او گل من است. -شازده کوچولو

_ شجاعانه ترین حرفی که زدی چی بود؟ _ کمک!

من میتونم بهت توضیح بدم مردم تو نه به خاطر اراده عظیم خدایان بلکه به خاطر اعمال وحشیانه خودشونه که دارن زجر میکشن اون ها جنگ هایی رو راه می اندازن که جنگل ها و مزارع رو میسوزونه . خون هایی رو میریزن که رود خونه و نهر ها رو آلوده میکنه . مقصر دونستن خدایان مثل مقصر دونستن زمین میمونه . پس به خودتون بنگرید تا دشمن واقعی رو پیدا کنید دختری که در اعماق دریا افتاد

امروز دوستم را شانزده کیلومتر دواندم و او را از اولین خط پایان زندگی اش عبور دادم. هشت ماه پیش هیچ‌کاری نمی‌توانستم بکنم. این مسابقه باعث شد باورم شود چیزی نیست که از عهده اش برنیایم، و این خط شروع جدیدی برای من است:))))) -رویای دویدن

یاداشتی از دفتر مورگانا بود که با خط قشنگش دو کلمه ی ساده اما قدرتمند نوشته بود! ازت ممنونم!

هم اکنون مجبورم نوشتن این نامه را تمام کنم،چون میترسم اشکم نامه را خیس کند. کسی که دوستت دارد،جودی بابالنگ دراز

سلام خوی به خوب رسید و بد به بد...

من لازم به درک شدن شما ندارم کتاب تصمیم گرفتم خودم باشم

فقط شیطان ها شیطانی نمی کنند آدم هایی که حتی به بچه خود و نوه خود رحم ندارند، پس یعنی آن ها تنها کسانی هستند که شیطان را کنترل می کنن 🖤از کتاب تیکن🖤

و بدون وجود من زندگی تو ادامه دارد ....

و در آخر هردوی آن ها میمیرند ...