خاطره ی سفر

1_عالی بود ینی من و فرندم از بزرگی هتل گم شدع بودیم و مامانمینا نگرانمون بودن اخه حقم داشتن ینیدوتا بچه ۴ ساله اخع کجا میتونع باشه😂 2_حالا احتمالا باورتون نشع ولی اوک میگم ترکیه3_با ی سلبریتی نمیدونم اسمش چی بود عکس گرفتم و از شانس... من هاردم سوخت و همع عکسام پرپر شدن 4_فک کنم چهار پن دفعه5_ چرا ک ن حتمن)) من بیشتریم سفری ک دوست داشتم ترکیع کیش و هند بود گر لایک کنی اسمان ب زمین می اید فرزندم؟؟

خلاصه«شمال بودم داشتم در اب خفه مشدم که دخترخالم جیغ زد زندایی و خالم و مامانم و اینا اومدن کمکم درم اوردن از اون روز به بعد از دریا می ترسیدم

اولین سفر رو یادم نیست ولی خب سم ترین سفر ::: با دختر خاله اینا سفر رفتیم بعد توی راه برای استراحت وایتادیم یه جا اونهم وایستادن استراحت کردیم تا اینکه دیگه می‌خواستیم حرکت کنیم بریم... بقیه وسایل ها رو جمع کردن و اینا من و دختر خالم که مثل چی صمیمی ایم رفتیم یه جا واسه عکاسی بعد گفتن بیایم که بریم منو دختر خالم رفتیم سوار شیم اشتباهی رفتیم درِ ماشین یکی دیگه رو وا کرددیمم زنه هم زل زده به ما // وات هن🗿🗿🗿

مشهد. سه روز تو راه بودیم و توی راه بیشتر از۴ تا شهر رفتیم

خب شمال بود و من اون موقع خیلی کوچولو بودم خیلی فک کنم ۳ یا ۴ سالم بود اونجا برف میومد ماعم ی خونه ویلایی اجاره کردیم و خلاصه خیلی خوش گذشت بهم:)