خب دوستان بد ترین سوتی که تا الان دادید را بیاید بگید دور هم خوش باشیم 😅
اتمام مسابقه | 1400/11/05 |
ظرفیت مسابقه | 50 شرکت کننده |
نحوه تعیین برنده | بدون مدال مسابقهتوسط سازنده مسابقه |
ظرفیت شرکت در این مسابقه تکمیل شده |
دیروز سر کلاس خانممون گفتش برا امتحان باید همه حاضر باشن نت ندارم و مریضم هیچ بهانه ایی قابل قبول نیست من فکر کردم خودش مریضه برا همین براش نوشتم چشم خانم ايشالا ک هر چه زودتر خوب بشید یعنی آبروم جلو همه رفتا 🤣😂 حالا اگه حتی لبخند هم رد لبت آوردم دست مبارکت رو بزار رو قلب و قرمزش کن آرمی ها بخاطر موچی و ته ته و بانی و هندسام و امید گروه و نامجونا و پیشی کوچولو گروه . و بلینک ها برا جندوکی کیوت و جیسو اونی ناناص و اوپا لیسا و رزی کوشولو🙂😂
مجبورن می کنین بگم 🥺🥲🛍 سرکلاس زبان بودم.. یه کلمه رو دویست بار تکرار کردم و گوش دادم که درست بگم.. بعد از همه پرسید تلفظشو.. به من که رسید.. اشتباه گفتممم.. منم انقد اعصابم خورد بود.. یادم رف میکرفون رو قطع کنم.. گفتم گاووو احمقققق بببیییشوررر گاوییی نمیفهمی.. چرا درست نخوندیییی😐😂☄️ هچی دیگه یه سوتی بد دیگه دادم تو همون کلاس که الان اینجا بگمش اکم حذف میشه کلا😂👏🏻 اینم یونگی.. برای برانگیختن احساسات شوما 😂✊🏻
به مامانم گفتم خانوم حتی بلعکس یه بار تو آسانسور تو حال خودم داشتم آهنگ میخوندم نگو یکی هم تو آسانسور بوده تو گفتگو صوتی میکروفن باز بود گفتم مامانننن آببببب یعنی بچه ها جرررررر یه بار خواستم پیام یکی از دوستان که افاده ای بود از اسکرین گرفتم میخواستم برا دوست صمیمی بفرستم نگو واسه خودش فرستادم لطفا بلایک
یک بار توی جمع دستم خورد نمک افتاد چهار الم بود نمیدونستم چی کار کنم رفتم دونه دونه نمک رو خوردم تمیز شه😂🙄😐
خب بدترین سوتی این بود که من طبقه بالا بودم گوشی زنگ خورد اوردم بدمش به مامانم طرفای ظهر بود بعد دادم به مامانم اونم داشت حرف می زد منم تو ذهنم یکی از اهنگ های بیس دار بود بعد داشتم قر می دادم یه لحظه برگشتم پشتم دیدم در اتاق بازه و بابام داره از اتاق منو نگاه می کنه یا خدا فیوزم پرید اخه نمی دونستم از سر کار برگشته هول شدم گفتم سلام و بعد فرار کردم طبقه بالا اتاقم اونقدر خندیدم که نگوو اخه اولین بار بود بابام اونجوری منو می دید 😅😂😂🤣
داداشم گفت گواهینامم رو گم کردم گفتم خو بهش زنگ بزن 😐 حالا دیه نمد خنده دار بود یا نح
یبار به جا اینکه بگم شوفت گفتم شوگا مامانم جوری نگام کرد و گف شوگا کیه میگم یه بِرنده تازگیا کارشو شروع کرده کاراش هم قشنگه بعدم گف عکس مارکشو بم نشون بده گفتم الن ندارم بعدن نزدیک بود ب چوخ برم بدجور😐😂
من اوج سوتیم این بود که جای گریزانه گفتم گرازینه😂
بده که آدم جلو مامانش بگه به چخ رفت بادوستم قدم میزدیم یهو مامانم افتاد بعد منو دوستم همزمان گفتیم به چخ رفتتتتتتتت ت یه ماه بالا سرم بود
یبار رفته بودیم با یکی مغازه کارت کشیدم بعد به فروشنده گفتم رمزتون 😂😐
پیس مامان و بابام گفتم میخوام برم کره و با نامجون ازدواج کنم و بچه دار بشم 😂🤭
من نه تنها به معلمم گفتم مامان بلکه به خدا هم گفتم !! :///
یبار داداشم داشت آب مینوشید یاد بار افتادم که غدا پرید تو گلوش گفتم خوب بجو نپره تو گلوت😅😅😅😂😂
تو خونه مامانجونم بودیم که هم دختر خالم هم 5 خالم هم دوتا داییم مامانجونم باباجونم و دختر داییم و پسر داییم بودیم داشتیم حرف میزدم که یهو داییم تو گوشی بود یه چالش گفت بگو خ.ر داییم بلند گفت خ.ر گفتم بله😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂یا اینکه داشتم با سگم بازی میکردم بغلم بود بعدش پیر داییم گفت چجوری زبونشونو میفهمی؟گفتم من خودم سگم(اینو هیچوقت یادم نمیره راستی پسر داییم دو سال ازم بزرگتره و ع.ا.ش.ق.مه خودش بهم گفت ولی فک کنم الان دیگه نیست با اون سوتیام😂😂😂😂😂)
یه بار رفته بودیم عروسی یکی از فامیلای دورمون بعد هیشکی رو نمیشناختیم یه خانمه اون دور نشسته بود شروع کرد به من سلام کردن و کلی سلام و احوال پرسی کرد بعدش که کارش تموم شد یه نگاه تاسف باری به من کرد و رفت تازه اونموقع بود که فهمیدم با نفر پشتیم بوده😑😕
از هر ماشینی که پیاده شدم به راننده گفتم سلام برسونید:///
خب بد ترین سوتیم نیست یعنی سوتی بد بد ندادم ولی این خودم توش موندم هنوز اقا من از سوپری اومدم بیرون یه مردی داش برقو درس میکرد گف سیمو بده من من دادم بهش گف ممنون بعد من در جواب گفتم خیلی ممنون 😐😐😐😐 این سوتی جدیدمه
به جای اینگه به دوستم بگم خانم معلم خیلی بده و دیونه هست دادم به معلم خودمون و همون موقع سین خورد و گوش داده شد پاکش کردم و ویس دادم گفتم ویسو ویسو وووویییسسییوووو😐😹🔪«مثلا صدا نی»😐 بیا موز بهور🍌🍌🍌
معلمم گفت پیامبرای اللعزم رو به ترتیب بگو من : ادریحسن ( ادرین و حسن) هیچی دیگه شاگرد زرنگم هنوز محصلم
داداشم فوتبال بازی میکردیم :)) جوگیر شدم یه دونه محکم زدم به توپ خورد به دکوری مامانم شکست ! تیکه تیکه شده بودااا ! گفتم بدبخت شدیم برو جارو برقیو بیار ، جارو برقیو آورد بعد انقدر با عجله کشیدمش اون جایی که میله رو وصل میکردیم بهش پلاستیکی بود شکست :))) دیگه نمی دونستم چیکار کنم قشنگ همه چی بهم ریخت :)) داداشمو فرستادم رفت یه چسب قوی از زن دائیم گرفت جارو برقیو درست کردم :)) حداقل بخاطر جارو برقی دعوامون نکنه :D
من سر کلاس قرآن بودم و اینکه داشتم تو گوشیم میگشتم و آهنگ آیدل از بی تی اس رو گوش میکردم و رفتم تو شاد دیدم که معلمم گفته که چند آیه قرآن بخونم خلاصه آقا من صوت های قرآن رو فرستادم بعد گوش دادم که دیدم به جای صدای قرآن صدای آهنگ رفته
واییی بعد ترین سوتیم این بود که یه روز مهمون اومده بود خونمون البته خونه مامان بزرگم بعد من رفتم اتاق خوابیدم بعد مهمونا هم شب نگو اومدن بغل من خوابیدن بعد صبح که از خواب بلند شدم دیدم یه پام روی یکی از مهموناس عموی مامانم میشه وایی خدا اب شدم بعد کلا رفته بودم تو دوشکش پامم رو شکشمش بود اصن یه وضعییی😐😐😐
یه بار میخواستم تو گوگل اسم بازی بنویسم مهمون داشتیم، میخواستم بگم سلام.، اسم اون بازی رو بلند داد زدم همه یه لحظه همه خشک شدن من از خجالت اب شدم😂🍓
به اقا معلممون گفتم خانوم
سوتی من رو کسی باور نمی کنه..... یکبار بابام گفت لب تاب رو خاموش کن:/ بعد سرور شرکت بابام روی لب تاب باز بود منم که هیچی به جای لب تاب سرور شرکت بابام رو خاموش کردم!!!!!!
یک بار داشتم فقلم اسکویید گیم میدیدم بعد اون قسمت که اونا تو دست شویی رابطه داشتن رسید بعد من نمیدونستم صحنه داره بعد مامانم اومد دید بعد ز اون به بعد همه چپ چپ نگام میکنن😭🤣🤣👩🏻🦳
من یه بار داشتم تو راه رو خونمون راه میرفتم که یهو پسر همسایه از خونشون اومد بیرون. منم هول کرده بودم یهو گفتم ببخشید🤐🤐🤐 ذهن من در اون لحظه: چرا گفتی ببخشید مگه کار بدی کرده بودی. از اون به بعد دیگه پسر همسایمون رو ندیدم
تو کلاسمون یکی از بجه ها دستش خورد رو میکروفن( گفتگوی صوتی تو شاد) به داداشش گفت حالا مختار نامه بعد شروع کرد مختار نامه خوند برخیز که شور محشر اید... خانومتون هم قرن میپرسد بعد از یه مدت داداشش گفت ببندش ببندش صداشو بست😂😂😂😐👐👐👐😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐
به معلمم گفتم مامان😐
ویس دوستم که داش میگفت من امتحانم رو خراب کردم رو با صدای بلند گوش دادم
آجی بد ترین سوتی که دادم دست خودم نبود از دهنم پرید😅😅به دختر خالم گفتم ا . س . ک . ل😂😂😂
مهمونی بودیم داشتم با دوستم صحبت میکردم پسر خالم بهش فهش داد دوستم هم به اون فهش داد بعد منم بلند به هر دوشون فهش دادم🤦🏻♂️🤦🏻♀️🙂😂🤣🤣🤣🤣😂😂😂😂😂😂😂😂🤣🤣🤣😂🤣😂🤣😂🤣😂🤣😂🤣😂🤣😂😂😂😂🤣😂🤣😂🤣
یه بار یه چینیه را دار میزنند میشه دارچین😀😂 یه بار یه اصفهانی با یه آدم خارجی میره شیرینی فروشی خارجیه میگه ببین من حالا سه تا شیرنی را قیب میکم بعد به فروشنده میگه سه تا شیرنی بده اونم میده و ۳ تایی را می زاره تو جیبش بعد اصفهانی میگه حالا نبت منه از شیرینی فروشی ۳ تا شیرینی میگره هر ۳ را می زاره دهنش بعد شیرینی فرش می گه تو که همه را خوردی اصفهانی میگه ۳تا شیرینی که من خوردم تو جیب خارجی است😂😑😐
صبح زود پاشدم لبتابمو روشن کردم رفتم سر کلاسم اینگیلیسی بود نمی دونستم نوشتم ohkl
اون روز رفتم مدرسه یه خرابکاری کرده بودم تو خونه یک دفعه سوتیش رو گفتم ماشینمون عاشق شده😂😂😂😂
در بازی گیم لند بیگرافی زدم و تمام سکه هام پاک شد
لینک کوتاه
توجه!
محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.
داداش دوست داره چرا به نظرش احترام نمیزاری😑
منو باش اومدم مسابقه ساختم که شاد باشیم😐💔