دراکو و هری ۲

میدونم از دراکو و هری یک خیلی گذشته ولی خب...... راستی ببخشید چند وقتی نبودم

تو داشتی از یه مسیری رد میشدی که میخوری به هری : ااا سلام هری هری میگه : اااا سلام y/n صبحت بخیر یه لحظه چشمای سبزشو میبینی که سرخ شدن انگار که گریه کرده تو هم میگی چی شده هری گریه کردی؟! اونم میگه نه خوبم تو هم نگاهی به ساعتت میکنی و میگی : آخ آخ هری دیرم شدش ببخشید من باید برم و تندی از کنار هری رد میشی

چند روز میگذره و تو ایندفعه به دراکو بر میخوری اما ایندفعه چون حواست نبود به هم میخورید و هردو با هم میافتید و تو می افتی روی دراکو (قلبمممممممممممممم) (آب قند بیارین برام) تو از جان پا میشی میگی ببخشید دراکو اصلا حواسم نبود و دستت رو بلند میکنی تا به دراکو کمک کنی اونم دستتو میگره و میگه نه خواهش میکنم تقصیر من بود. تو هم میگی ای بابا چقدر خاکی شدی ببخشید واقعا دراکو هم میگه نه خواهش میکنم گفتم که تقصیر تو نبود اها راستی y/n پروفسور اسنیپ هم کارت داره

توضیحات تکمیلی : تو دانش آموز مورد علاقه پروفسور شدی و به خاطر همین زیاد میخواد که پیشش بری و تو توی درس معجون سازی هم کارت عالیه. تو به دراکو میگی اها ممنون که گفتی دراکو 🌿💚 و ازش خداحافظی میکنی و میری

روز بعدی : پانسی و هرماینی که هردو دوستای صمیمیت هستن با سرعت میان پیشت و میکن : y/n زود باش هری خودکشی کرده و دراکو رو مقصر این کار میدونن 😐(الهی بمیرم برات دراکوی خوشملم) تو هم با سرعت دنبال دخترا میری اما وسطای راه متوجه میشی که مسیر درمانگاه از یه ور دیگس و به اونا میگی اما هرمیون (یا هرماینی) میگه نبردیمش درمونگاه بدو بیا. تو هم بدو بدو میری که وقتی میرسی به یه اتاقی میبینی همه یهو دست زدن و جیغ هورا کردن 🥺 یادت میوفته تولدته و اونا برات تولد گرفتن هری گفت : تولدت مبارک y/n اینا همش فکر دراکو بود. دراکو هم تو رو بغلت میکنه میگه : تولدتون مبارک باشه دوشیزه تو هم از خجالت آب میشی (من مردم ) و اون روز به بهترین روز زندگی ت تبدیل میشه 🤩