🖤❤️قلب مشکی و قرمز(part14)

اول از همه عکس لایت استیک! برای کسایی که بلینک نیستن و نتونستن پارت قبل رو خوب صحنه سازی کنن 😅

یه آکوما فرستاد و رفت توی کش موی لایلا و لایلا تبدیل شد به Black fox (روباه سیاه) *مشخصات ظاهری: شبیه همون ولپیناس ولی گردنبند نداره و دمش هم یخورده پشمالوعه نقاب هم داره ولی دور چشم هاش رو نمیگیره، روی بینی و دهن رو میپوشونه، سرتاپا هم مشکی ‍‍ه* +قدرت: با کش مو‍ش هرچقدر که بخوای کش میاد حالا خودتون بحدسین که چیکار میتونه باهاش بکنه😁+

از زبان کیمیا☠️: لایلا کش مو‍ش رو ککککشششششییییییییددددددد تا اندازه اقیانوس شد😐🌊🗿..بعد ازش به عنوان یه طناب استفاده کرد و باهاش فرار کرد روی ساختمونا! (مثل کمان گرین ارو و یویو لیدیباگ) وایپریون🐍:« بدویین بریم دنبالش😬!» لیدی و کت و وایپی (مخفف وایپریون) رفتن و روی ساختمونا به دنبال بلک فاکس😐 (بلکی بدو..لیدی بدو..بلکی بدو..لیدی بدو) از زبان کت🐈‍⬛: همش خدا خدا میکردم که 💍 رو پیدا نکرده باشه😬!! وایسا! لایلا اون چکشه رو با خودش نبرده😃...اگه برم و برای مای‌لیدی ببرمش، ممکنه یخورده بیشتر نظرش رو جلب کنم😋 (تو که نظرش رو جلبیدی 😐..اون الان ع.ا.ش.ق.ت.ه😐😐) پس گفتم🐈‍⬛:«بچه ها به لحظه بدون من ادامه بدین، کار دارم😁»

از زبان کیمیا☠️: کن رفت و لایت استیک سنتی مانستری رو از توی اتاق لایلا برداشت ولی ظاهرش، شبیه یه لایت استیک عادی بود😧 (وقتی این لایت استیک تبدیل به سنتی مانستر شد، رنگ های صورتی به بنفش تغییر کردن ولی الان دیگه اینطور نبود) محض احتیاط که بفهمم آموکی از دستمون در نرفته، کتاکلیزمم رو بهش زدم (مود نویسنده و هر بلینک دیگه ای هنگام خواندن این سکانس: 😭😭😡😡) و اون قاطی نکرد🤨..پس آموک کو🤨؟؟ باید به لیدی خبر بدم😬

رفتم و موقعیت مای‌لیدی و وایپریون رو پیدا کردم📍 و چکش رو هم با خودم بردم🏷️! (تو کی یاد میگیری که این چکش نیس😫؟) من🐈‍⬛:«هی! فکر کنم به آماک از دستمون در رفته😨! وایسا ببینم وایپریون کجاست🤨😧؟؟؟؟؟؟؟؟» لیدی🐞:«روباه سیاه اونو با خودش برد😫! حالا سه تا مشکل داریم! *دلینگ دلینگ* وای دارم به حالت عادی برمیگردم🤕!

از زبان لیدی🐞: توی اتاقم به حالت عادی برگشتم تیکی🍪:«گشنمههههههههه» من💖:«باشه بیا🍩» یهوووووو گوشیم زنگ زد. اون...