پارت 11 ناظر عزیز و محترم باور کن چیزی ندارههه💔 فقط یه داستانه لطفا منتشر کن رد نشه پلیزز:))♡♡ #نفر_بعدی_در_کار_نیست..!
دکتر سرشو تکون داد و بهم چشم دوخت دکتر : حالش...خوب نیست! خ.-$و_^ن زیادی ازش رفته آلیس : حرفش مثل پتک توی سرم خورد یعنی به خ@و..ن نیاز داره؟ دکتر : بله هر چه سریعتر بهتر...فعلا تو وضعیت خوبی نیست...ممکنه بره تو کما! خ..÷و..+ن خودش چیه؟ آلیس : فکر...فکر کنم o_ دکتر : دنبال یکی بگردید که خ..و_^نش بهش بخوره فعلا...آلیس : با قدم های آروم به صندلی نزدیک شدم و نشستم نارسیسا : حالش خوبه درسته؟ آلیس بگو دیگه آلیس : ن..نه! به خ...و..ن نیاز داره نارسیسا : من...بهش نمیخورم لوسیوسم همینطور...آلیس : منم A+ ام نارسیسا : کسی رو نمیشناسی؟ آلیس خواهش میکنم...آلیس : پدر و مادرمم بهش نمیخورن...گیج شده بودم خیلی گیج توی این دنیا باید دنبال کسی باشم که کمک کنه جون دراکو برگرده...از رو صندلی بلند شدم و از بیمارستان رفتم بیرون باد سردی وزید صدای مردم محو توی سرم می پیچید جلوتر رفتم نگاهم به هری افتاد... باورم نمیشه دنبالم اومده باشه بهش نزدیک شدم هری : آلیس! چی شده؟ آلیس : دراکو...حالش خوب نیست هری : مثل اینکه ضربه بدی بهش خورده...امیدوارم حالش خوب شه آلیس : متعجب و با اشکای توی چشمم تو چشماش زل زدم و با لحن آرومی گفتم...خ..و...^ن تو چیه؟!
هری : من... o_ آلیس : چ..چی؟ وا..واقعا؟ واسم تعجب بود...این پسر غریبه...میتونه فرشته نجات داداشم باشه؟ اون...این کارو میکنه؟ سرمو انداختم پایین هری : چرا این سوال و پرسیدی؟ وایستا ببینم...دراکو...به خ..و..^ن نیاز داره؟ آلیس : حرفش آتیش دلم و خاموش کرد اما...قبول که نکرده...تو چشماش خیره شدم و سرمو تکون دادم هری : خب...من میتونم؟ آلیس : هری...نیازی نیست..تو..هری : نه جدی میگم اگه من میتونم کمکش کنم واقعا حاضرم آلیس : آخه هری : آخه بی آخه...اگه این کار خوشحالت میکنه با تمام وجود حاضرم! آلیس : لبخند تلخی زدم و اشکی از گوشه چشمم سر خورد چرا انقد بهم کمک میکنه....جبران میکنم هری : تو معنی موسیقی رو بهم نشون دادی منم از کمک کردن بهت خوشحال میشم کجا باید بیام؟ آلیس : سرمو انداختم پایین و راه افتادم سمت راهرو های پر سرو صدای بیمارستان نارسیسا خانم متعجب بهم زل زده بود و عمو اینجا نبود بهش نزدیک شدم نارسیسا : آلیس...دخترم...چی شد؟ آلیس : یه نفر و پیدا کردم نارسیسا خانم با بهت و تعجب لبخندی زد و زد زیر گریه و بلند شد و منو تو آغو..شش گرفت نگاهم به هری افتاد لبخندی رو لبش بود و به دیوار تکیه زده بود نارسیسا : نگاهم به پسر جوونی که روبه رو به دیوار تکیه زده بود افتاد
رفتم سمتش و بغ..ل..ش کردم حس میکردم دراکوعه...ممنون پسرم هری : لبخند دندون نمایی زدم و دستمو پشت سرم گذاشتم کار مهمی نکردم که آلیس : رفتم سمت دکتر آقای دکتر... من یه نفر و پیدا کردم دکتر : واقعا؟ عجیبه...ولی...خوبه بهتره دنبالم بیای آلیس : رفتم سمت هری و دستشو گرفتم و دنبال خودم کشیدم هری : وارد اتاقش شدیم نگاهم به پسری موطلایی خورد که آروم به خواب رفته بود آلیس : رفتم سمت دراکو و کنارش نشستم...داداشی؟ تو که قرار نیست تنهام بزاری..درسته؟ دکتر : بهتره زیاد پیشش نباشی دستگاهی برداشتم... هری : رو صندلی نشستم آلیس واقعا غمگین بود...آخه این پسر چرا انقد واسش مهمه؟ مگه واسش چکار کرده؟ سوزشی توی دستم احساس کردم و چشمامو رو هم گذاشتم حس کردم یه نفر دستمو گرفت چشممو باز کردم و به چهره آشفته آلیس خیره شدم آلیس : درد داره؟ هری : لبخندی زدم نه! ولی واقعا درد میکرد دستم هنوز درد میکرد اما در برابر خیلی از دردا این چیزی نیست...چند دقیقه گذشت دکتر : خب..آقای فداکار تموم شد... هری : لبخندی زدمو به آلیس چشم دوختم آلیس : خوبی؟ هری : آره... فقط...یکم سرم گیج میره آلیس : وایستا...کوله پشتیمو از رو شونم برداشتم و یه بطری آب پرتقال برداشتم و بهش دادم هری : ممنون...بطری رو سر کشیدم و از رو صندلی بلند شدم در اتاق با شدت باز شد و عمو با چهره ای عصبی وارد اتاق شد لوسیوس : نارسیسا درست میگه؟ یه نفر پیدا شده؟ آلیس : آره...هری..یکی از.. کسایی بود که میشناسم هری : امید وارم حال پسرتون خوب بشه من دیگه باید برم لوسیوس : ولی من نمیخواستم آدمی که معلوم نیست از کجا اومده به پسرم کمک کنه آلیس : با تنفر نگاهی بهش انداختم و دست هریو گرفتم و رفتم سمت در اتاق و برگشتم به جای تشکر اینو میگید؟ برگشتم و از اتاق رفتم بیرون...هری... ممنون...جبران میکنم هری : حالش خوب میشه؟ آلیس : امیدوارم...
نارسیسا : چی شد؟ آلیس : فعلا دکتر کار داره باید بیرون باشیم نارسیسا : خدایا...پسرم و بهم برگردون...رو کردم سمت هری...ممنون پسرم هری : لبخند کمرنگی زدم و رفتم سمت در آلیس : هری...بازم ممنون هری : لبخندی زدم و رفتم بیرون...باعث افتخارمه که بهت کمک کردم پرنسس!
ناظر عزیز و محترم لطفا لطفا منتشر کن رد نشه خواهش میکنم:) واسش کلی زحمت کشیدم میدونی اگه رد کنی قلبم میشکنه💔 اگه تستام رد شه اکانتم میپره💔😔 پس لطفا منتشر کن اگه منتشر کنی واقعا خوشحالم میکنی پس منتشر کن ناظر مهربونم پلیز:))💚🌚تنک لایک و کامنت فراموش نشه:))♡♡
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
رفقا پارت 12 شخصی شده دوباره گذاشتم منتظر باشید منتشر شه تنک:)
بک میدم
عررررر بهترینننن(:::
مرسییی لیدی:)
عالئییی
پارت بعددددددد
ممنوونن لاوم