داستان منp2

منتظر بودم و با هرماینی داشتیم کتاب میخوندیم تا هری و دراکو بیان دقیقا لحظه ای که کتابم رو کامل خوندم و تموم شد دیدم هری و دراکو با چند بسته ی مرموز اومدن میخواستم برم پیششون ولی هرماینی اجازه نمیداد

هری و دراکو هم برای اولین بار داشتن باهم بدون دعوا میخندیدن اینبار نارگلای من زیاد شده بودن یعنی چه نقشه ای داخل استین این دو تا بود مغزم اشفته بود از درون یکی دیگه و از بیرون یکی دیگه بودم

هری و دراکو داخل راهرو رفتن از هرماینی نقشه ی غارتگر هاگوارتز رو قرض گرفتم تا بفهمم کجان وقتی قرض گرفتم هرماینی گفت لونا؟ داری عجیب رفتار میکنی مطمعا هستی که حالت خوبه میخوای بریم پیش پرستار؟ جوابی ندادم نگران شدم که نکنه لو بدم که دراکو رو دوست دارم

رفتم تا با نقشه ی غارتگر هری و دراکو رو دنبال کنم با اینکه داخل قلعه بودن پیداشون نکردم فک کنم رفته بودن تو اتاق ضروریات نمیدونم اتاق ضروریات اینبار کجا ظاهر شده و چرا این اتاق بدون دلیل ظاهر نمیشه

باید منتظر میموندم تا از اتاق ضروریات بیرون بیان حدود چند ساعت گذشت و شب شد ولش در نیومدن رفتم بخوابم تا فردا بفهمم قضیه از چی قراره

امید وارم از پارت دوم لذت برده باشین ناظر جونم رد نکن خیلی برا این تست زحمت کشیده شده ممنون 😍 چالش چشم بسته تایپ کن لونا خودم . لونت