ملکه آسمان من ۳

های گایز

فردا صبح از زبان آدرین از خواب بیدار شدم رفتم پایین دست و صورتم شستم رفتم تو پذیرایی مامان و بابام دیدم با يه دختر مو زرد بود گفتم صبح بخیر مامانم گفت بشین پسرم اون دختر گفت خب میدونم خیلی عجیبه اما من خواهر تو ام ایزی اگرست وقتی گفت اگرست گفتم ایزی تو زنده ای (نکته آدرین که بدنیا اومد ایزی هم بدنیا اومد ولی دکترا گفتن ایزی تو شکم امیلی مرده)

الان از زبان ایزی تا ظهر با آدرین خوش گذروندیم و آدرین بهم گفت مدرسه فردا بازه دوست دارم باهم بریم منم لبخند زدم و گفت یه د.و.س.ت.د‌‌.خ.ت.ر دارم ازش پرسیدم کیه اونم گفت اسمشو ولی ترجیح دادم ببینمش از زبان آدرین داشتم با ایزی آهنگ گوش میدادم که هشدار آکوما فعال شد ایزی گفت چیشده گفتم راستش بخوای ما تو پاریس یکی رو داریم به اسم ارباب شرارت و ..... رفتم تو اتاقم تبدیل شدم و رفتم رو برج ایفل دیدم لیدی باگ اونجاعه گفتم سلام بانوی من لیدی باگ گفت سلام پیشی جون که ابرشرور حمله کرد بعد یک ساعت

از زبان لیدی باگ از گردونه خوش‌شانسی استفاده کردم و بهم یه پلیور بنفش داد گفتم من با این چی کار کنم گربه سیاه گفت میدونم چیکار کنیم بعد رفتیم خونشون و رفتيم تو اتاق ایزی ایزی گفت شما ها اینجا چیکار میکنید کت نوار گفت به حالت اول برگرد تا توضیح بدم همزمان به حالت عادی برگشتیم و ایزی گفت آدرین تو ام مرینتی گفتم آره عزیزم بعد معجزه گر میخاستم بهش بدم دیدم دوتا معجزه گر اضافه شده يکی گرگ يکی شاهین معجزه گر گرگ در آوردم و گفتم ایزی اگرست این معجزه گر گرگ هست که به تو قدرت زوزه رو میده و میتونی گردباد درست کنی اونم گفت مطمئنی من میتونم گفتم حتما میتونی

اونم گردنبند گرگ اندازه که فلوئُر اومد بیرون گفت سلام پرنسس رویایی من اسم من فلوئُر هست و برای تبدیل بگی فلئُور زوزه بکش اونم تبدیل شد و گفت اسم من وایت ولف هست و رفتيم ابرشرور و شکست دادیم وایت ولف میخواست معجزه گر پس بده گفتم پیش خودت بمونه