
بعد این همه مدت پارت گذاشتم 😂🤲🏼

وقتی جین تو جاده محو شد ، حس وحشتناکی پیدا کردم الان جین رفت من چیکار کنم؟قبل از اون چطور زندگی میکردم ؟هر کاری میکنم نمیتونم ادامه بدم...برم بازی کنم ؟ ولی بدون جین حال نمیده اتکار میخوام تا اخر عمرم تو اون جاده وایسم تا جین برگرده...یخ جا بشینم به ادم هایی نگاه کنم که هنوزم نمیدونم دلیل زندگیشون چیه!دستی روی شونم اومد....درسته! من داتام رو دارم من کسیو دارم که مطمئنم میتونه درکم کنه گفت :«یونا بیا بریم بازی من امروز کار ندارم میبرمت اسب سواری چطوره؟!»میدونستم خودش جون اینو نداره زندگی کنه ولی برای من این کارو میکنه...تمام اعضای بدنم به سمتش کشیده شد کوه،دشت،خونه همه جا دنبالش میرفتم دیگه شده بودیم هم خونه نمیزاشت برگردم به اصطبل صبح ها که بیدار میشدم خونه رو امیز میکردم ولی اون تا ظهر میخوابید و بعد ماری رو برمیداشت به سمت خونه کد خدا میرفت تا بار بگیره ببره این ور اون ور

2 هفته گذشت و خبری از جین نشد ناراخت بودم داتام خیلی سعی کرد دلداریم بده ولی تنها جایی که میتونستم اروم بشم دم در کلیسا بود اونجا میشستم تا شب که داتام با اصرار منو میبرد خونه،شد بود مثل شغل شب روز بشینم رو جلو در کلیسا به انتظار کسی که قول داد زودی برمیگرده ترسم شده بود برگردم به همون اصطبل دوباره با نگاه کردن به خوشی های دیگران زندگیمو بگذرونم جین بلیط من بود بلیط ازادی و گرنه جرعت این کار را نداشتم که بیام بیرون ، توهم اینکه یه هیولا قرار منو یخ لقمه چپ کنه یا دزد دریایی بیان منو بدزده، کودکی با همین تصویر ها رد میشد ولی وقتی به سن ۸ سالگی رسیدم فهمیدم هیولا وجود دارن دزدان دریایی هم وجود دارن فقط تو قالب ادمای دور برمون

3 هفته از رفتن جین گذشت که بلاخره اون روز شوم رسید که خبری از اون نشیدم دقیقه صبح روز سه شنبه بود دقیقه یادمه چون همون موقعه بود که قلب مورد حمله های انسان های بدتر از هیولا قرار گرفت.کالسکه کلیسای مرکزی توی رویتا توقف کرد از اون مردی به حاله سیاه پیاده شد کلاه شب ، عینک طبی افتابی گرون،و کت بارونی مخصوص شهری ها به اون شخصیت وقار اضافه میکرد با کلید کلیسا در رو باز کرد من رو متعجب کرد و به من محل نذاشت وارد کلیسا خاک گرفته شد اونجا رو وارسی کرد من هم پشت سرش داد زدم :«تو کی هستی ؟!چرا بی احازه به کلیسای پدر النور اومدی» مرد به من نیم نگاهی کرد زیر لبی گفت :«موش های کثیف دهاتی»گفتم :«من موش کثیف نیستم من 3 هفته اس منتظر پدر النور و دخترشم ولی هیچ خبری ازشون ندارم»

داتام زیادی مود نیست ؟:)🪐
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
چرا این داستان اینقدر فوق العادست؟!
عالیییی بود😃😃
ممنون 😂💕🇮🇷
*می زاری
چرا این همه دیر میطاری 😭
درس عزیزم دلیل کفن کردنم درس🙂
درس عذاب است 😔