پشت صحنه دیزنی لند

همه این چیز هایی که میخوام بگم همش راجب دیزنی لندِ..دیزنی اونی فکر میکنید نیست

هممون با دیزنی لند اشنایی داریم اونایی که نمیشناسن بگم که والت دیزنی همه ی این رویا رو ساخته اولین دیزنی لند تو سال ۱۹۵۵ افتتاح شد و همتون اسم پرنسس های دیزنی رو شنیدید دیگه. دیزنی لند پارک هایی بسیار رویایی است و تئاتر پرنسس ها و خیلی چیزای دیگه اونجا هست دیزنی خیلی از کارتون هارو ساخته ۱۲ تا پارک داره و بازی هم ساخته. تا جایی که تونستم گفتم بریم با پشت این همه رویا اشنا بشیم.

اولش که وارد پارک ها میشی میگی وای خدای من اینجا یه دنیای دیگست. دیزنی لند خیلی زیبا بنظر میرسه مخصوصا با اون پارک های زیبا و ریایی و تمیزش.... اما چیز هایی هست که باعث شده خیلی از کارمندا از دیزنی لند فرار کنن. قانون های کارمندای اونجا انقدر سخته که باعث فرارشون شده.... یکی از قانون ها اینه که حق نداری با یک انگشت اشاره کنی باید با دو انگشت اشاره کنی دلیلشو خوب یادم نیست ولی اگه اینکارو یادت بره بی برو برگرد اخراجی. یکی دیگش اینه که موهاتون نباید رنگ شده باشه و باید طبیعی باشه اگه هم رنگ کردید باید همون رنگ بمونه نباید یدونه ریشه ی سیاه موهاتون دیده بشه اگه اینطور بشه باید برید دوباره همون رنگو بزارید. قانون بعدی اینه که وقتی مردم ازتون سوال میپرسند نباید بگی نمیدونم باید با لبخند جوابشو بدی. اگه بچه های مردم بهتون حمله کردن نباید چیزی بگید نمیتونید بگید هی بیا بچتو بگیر داره منو میزنه چون بچه ها فکر میکنن اون شخصیت ها واقعی هستن و شخصیت منفی ها رو میزنن یبار به یه گارسون تو رستوران دیزنی لند حمله کردن و انقدر زدنش که دوتا دستاش کلن زخمی شد. اگه وسط تئاتر حالت بد شد نباید از صحنه خارج بشی باید با لبخند یا ادامه بدی یا با همون لبخند اروم بری پشت صحنه و به ارژانس زنگ بزنی یا اگه خیلی دیگه حالت بد شد باید یکی از دستاتونو بزارید رو چشمتون و اون یکی دست رو بگیرید بالا اون وقت میفهمن که حالت بده و از قحنه خارجت میکنن. زیر پارک های دیزنی یه تونل هست که انقدر کثیفه نمیتونی تحمل کنی ولی کارمندا مجبورن موقعه استراحت از اون تونل برن مثلا دیزنی گفته شخصیت های پرنسس مثلا جاسمین حق نداره از بین مردم و بچه ها بره استراحت کنه چون بچه فکر میکنن این شخصیت ها واقعی هستن و با این کار رویاشون خراب مبشه. نباید لاک داشته باشه یا ناخونت از ۵ میلی متری بلند تر نباشه. اون هایی که شخصیت پرنسس بازی میکنن حق ندارن یک کیلو چاق شن باید لاغر باشن. خیلی قانون های سختی دارن من اینارو گفتم.

اتفاقای وحشتناکی توی دیزنی افتاده که باعث شده چندین بار از دیزنی لند شکایت بشه مثلا یکی از پارک های دیزنی رو جوری ساختن که انگار روتخونست ولی استخره و یه بچه از سرسره میره پایین و خودشو میندازه تو استخر ولی عمقش زیاد بود و اون بچه غرق میشه خوانوادش شکایت میکنن و میگن نباید اونجا یه تابلویی باشه که بگه عمقش زیاده؟!یا نباید یکی از کارمنداتون بگه که این کارو نکن؟! دیزنی میگه که کارمندای من هر لحظه مواظب هر مهمونن و وقتاشون خیلی پره و خلاصه از این قضیه قسر در میره اما چند سال بعد یه پسر ۱۳ ساله دقیقا همونجا غرق میشه و ایندفعه مجبور میشن پول بدن به خوانوادش

میگن بعضی از لباس های دیزنی توی تئاتراشون جنسشون جوری هست که نمیشه شست از جمله لباس دیو تو دیو و دلبر و وانقدر بوی بدی میدن که نمیتونی نزدیکشون شی مخصوصا که هرلحضه تن یکی هست

تو بعضی از کشور ها رسمه که خاکستره مردشونو پخش کنن و مردم هم که میگن چی بهتر از دیزنی و میرن خاکستره مردوشونو اونجا پخش میکنن ولی این اجازرو بهشون نمیدن اونارو میندازن بیرون و خاکستر رو توی جارو برقی میکشن و اون لوله معلوم نیست به کجا میره بعضی ها میگن میره تو اب های پارکش.

والت دیزنی رئیسه دیزنی لند وقتی که زنده بود یه اتاقک داشته کخ نور کنار پنجرشو موقعه ای که بوده روشن میزاشته یعنی من اینجام و هواسم به مهمونام هست ولی وقتی که میمیره اون چراغ خاموش میشه و ماهی یک بار یکی میره اون اتاقکو گرد گیری میکنه یبار که یکی میره اونجارو تمیز کنه میبینه چراغ روشنه خاموشش میکنه و بعد از کارش میاد بیرون ولی وقتی میاد میبینه بازم روشنه میره خاموشش میکنه و میاد میبینه باز هم روشنه میره از برق میکشه چراغو ولی وقتی میاد بیرون میبینه بازم روشنه! نیره به ادمای دیزنی میگه و اونا میفهمن روح والت نمیتونه اینجارو ترک کنه و چراغو روشن گذاشته و میگه هنوز هستم بره همین به احترامش اونو همیشه روشن گذاشتن

میگن که روح های کارمندایی که مردن اونجارو تسخیر کردن مثلا یه کارمند بوده که چاق بودو موهاش قرمز بوده مسئول ریل قطار بود اون میمیره بهش روح معروف دیزنی میگن وقتی یکی داشته تنهایی سوار قطار میشده وسط بازی میبینه یکی کنارشه چاقه و موهای قرمز داره احتمال میده که حتما همراهش سوار شده ولی وقتی قطار وایمیسته میبینه که اون نیست میترسه و فکر میکنه افتاده میره به کارمندا میگه کسی که کنارم بود وسط بازی افتاد ولی کسی پیشت نبود مرده میگه خودم دیدم کنارم نشسته بود چاق بود و موهاش قرمز اونا هم میگن اشتباه میکنی تو تنها سوار شده بودی!

اون اوایل که دیزنی لند اومد کارکتر های میکیموس ترسناک بودن و بچها میترسیدن عکس بندازن باهاشون و گریه میکنن.

بچها شبتون خوش امید وارم خوشتون بیاد