استراتژی های برتر تاریخ

کاور تست😊 این تست، در مورد استراتژی های برتری هست که تو جنگ ها مورد استفاده قرار گرفته در طول تاریخ.📜 استراتژی: نقشه کشیدن و استفاده از فریب در جنگ برای پیروز شدن.✅

نبرد پلوزیوم در دوران هخامنشیان بین ایران و مصر رخ داد.🐱 ایران و مصر، هر دو خیلی قوی بودند.🐱 کمبوجیه پادشاه ایران شنید که مصری ها گربه ها رو میپرستند و هیچ وقت حتی تو جنگ ها به گربه ها اسیب نمیزنند.🐱 برای همین، کمبوجیه به سربازانش دستور داد که گربه همراه خودشون بیارند و گربه به سپرهاشون ببندند.🐱 مصری ها که گربه ها رو میدیدند، نمیتونستند خوب بجنگند از ترس این که به گربه ها اسیبی برسه.🐱 برای همین ایران در اون جنگ پیروز شد.🐱🇮🇷

یه شعبده باز انگلیسی در دوران جنگ جهانی دوم به خدمت ارتش انگلیس دراومد و پیشنهاد داد که ماکت هایی شبیه سربازان و تانک و تجهیزات نظامی بسازند.🔮 ارتش المان فکر میکرد اون ها سربازان و تجهیزات جنگی واقعی اند و میرفت اون ماکت ها رو بمب بارون میکرد.🔮 فرصت فراهم میشد برای ارتش انگلیس تا پیشروی کنه.🔮 المان هم بمب هاش رو الکی هدر میداد.🔮😄

تیمور لنگ فرمانروای مغول ها وقتی میخواست به هند حمله کنه؛ دید که هندی ها سوار فیل میشند و به جنگ میان.🐘 برای همین تیمور لنگ به سربازانش دستور داد که هیزم بذارند پشت شترها و اتش بزنند هیزم ها رو.🐘 شتر ها می ترسیدند و رم میکردند و میرفتند طرف فیل های هندی ها.🐘 فیل ها هم که این صحنه رو میدیدند، می ترسیدند و رم میکردند و سواران هندی رو مینداختند روی زمین و فرار میکردند.🐘 این جوری شد که مغول ها پیروز شدند.🐘🐫

ژوگه لیانگ یک استراتژیست بزرگ و مشهور چینی بود و وزیر اعظم پادشاهی شو هان در دوران سه امپراتوری چین بود.🏮اما به خاطر کار غلط یکی از فرماندهانش تعداد زیادی از سپاهش رو از دست داده بود.🏮 ژوگه لیانگ و باقی مونده سپاهش که تعدادشون کم بود، تو یک قلعه جمع شده بودند.🏮 سپاه پادشاهی سائو وی به فرماندهی سیمایی رسید به اون قلعه.🏮ژوگه لیانگ از سربازانش خواست قایم شند و چند نفر از سربازانش هم با لباس مردم عادی جلوی در قلعه رو جارو بزنند.🏮خودش هم رفت بالای دیوار قلعه و شروع کرد به ساز زدن.🏮 سیمایی این وضع رو که دید تعجب کرد و چون ژوگه لیانگ رو به عنوان ادم باهوش و حیله گری میشناخت، گفت حتما ژوگه لیانگ نقشه ای کشیده و براشون تله گذاشته.🏮 برای همین، سیمایی دستور عقب نشینی داد و با سپاهش از اون جا رفت.🏮 در حالی که اگه سپاه سیمایی میومدن تو قلعه، راحت سپاه ژوگه لیانگ رو شکست میدادن.🏮😆

انگلستان در دوران جنگ جهانی دوم افسران المانی رو که اسیر میکرد میبرد تو یک هتل لوکس و بهشون غذا و لباس خوب و اجازه گوش دادن به رادیو المان میدادن و هر روز بهشون روزنامه هایی که اخبار جنگ رو نوشته بودند میدادن.⛓️ افسران المانی می خندیدند به این کار انگلیسی ها و راحت و خوش باهم حرف میزدند.⛓️ غافل از این که تو اون هتل، انگلیسی ها دستگاه های شنود گذاشتند و همه حرف هاشون رو میشنوند و نقشه ها و اسرار جنگی المان و هیتلر رو متوجه میشند.⛓️🎙

روسیه اب و هوای سردسیری داره و زمستون ها خیلی هواش سرد میشه و یخبندون میشه.❄ روسیه بارها جنگ ها رو این قدر طول داده تا زمستون و سرما و یخبندون برسه و دشمن هاش که بهش حمله کردند مجبور شند عقب نشینی کنند و از خاکش بیرون برند.❄ حتی یه بار که سپاهی وارد روسیه شده بود که تجهیزات نظامی سنگین زیادی داشت و تجهیزاتش از تجهیزات روس ها بهتر بود، روس ها نبرد رو کشوندند به کنار یک دریاچه که یخ زده بود.❄ اون سپاهیان اگه میخواستند از دریاچه رد شند با اون تجهیزات سنگین، ممکن بود یخ بشکنه و غرق شند.❄ اگه هم از دریاچه رد نمیشدند نمیتونستند بجنگند با روس ها.❄ برای همین اون سپاه مجبور به عقب نشینی شد.❄☃️

در دوران سه امپراتوری چین، قرار شده بود لیو بی و سون کوان باهم علیه سائو سائو متحد شند.🏹 ژوگه لیانگ از طرف لیو بی اومده بود به پادشاهی وو که توسط سون کوان اداره میشد.🏹 ژویو مشاور سون کوان چون فکر میکرد ژوگه لیانگ در اینده برای سون کوان دردسرساز میشه، چون خیلی باهوشه، میخواست ژوگه لیانگ رو بکشه.🏹 برای همین، گفت بهترین وسیله برای جنگ با سائو سائو و سپاهش الان تیر هست. 🏹 ولی سپاه سائو سائو تعدادشون خیلی زیاده و ما به صدهزار تیر نیاز داریم.🏹 ژویو دستور داد که ژوگه لیانگ چند روز وقت داره که صدهزار تیر درست کنه و گرنه مجازاتش مرگ خواهد بود.🏹 اون چند روز، برای درست کردن اون همه تیر کم بود.🏹 ژوگه لیانگ چند روز صبر کرد.🏹 چون از هوا فهمیده بود که قراره مه بشه.🏹 روزی که مه شد، ژوگه لیانگ مترسک هایی که شبیه سربازان بودند و درست کرده بود رو سوار عرشه چند کشتی کرد و فرستادشون طرف لشکر سائو سائو.🏹 خود ژوگه لیانگ و سربازانش طبقه پایین کشتی بودند تا تیر بهشون نخوره.🏹 سربازان سائو سائو که چون مه بود نمی فهمیدند اون ها مترسک اند، به مترسک ها کلی تیر زدند.🏹 بعد ژوگه لیانگ کشتی ها رو برگردوند.🏹 کلی تیر جمع شده بود رو مترسک ها و سربازان اون تیرها رو از مترسک ها در اوردند و برای جنگ با سپاه سائو سائو ازشون استفاده کردند.🏹😵

وایکینگ ها دوست داشتند شهر رم رو غارت کنند.🛡 اما ورودی های شهر رم، خیلی محافظت میشد و رمی ها خیلی قوی بودند.🛡 برای همین نقشه کشیدند و تعداد زیادی از وایکینگ ها رفتند تو تابوت هایی خوابیدند و یه عده از وایکینگ ها هم لباس مردم غیر وایکینگ رو پوشیدند و کنار تابوت ها وایستادند و گفتند این افراد ارزو داشتند تو رم دفن شند بعد مرگشون.🛡 مردم کمک کردند و تابوت ها رو وارد شهر کردند.🛡 بعد که وارد شهر شدند، وایکینگ ها از تابوت ها بیرون اومدند و شهر رو غارت کردند.🛡 اما بعدا فهمیدند اون شهر، رم نبوده و شهر دیگه ای بوده.🛡😂

در دوران سه امپراتوری چین، جنگی بین پادشاهی شو هان و پادشاهی سائو وی رخ داد و در این جنگ، سیمایی فرمانده لشکر پادشاهی سائو وی بود و ژوگه لیانگ فرمانده لشکر پادشاهی شوهان.🀄 ژوگه لیانگ خیلی مریض بود و داشت فوت میکرد، وصیت کرد که سربازانش این کار رو بعد فوتش انجام بدن تا سپاه شو هان بتونه به پایتختشون برگرده.🀄 سیمایی شنید که ژوگه لیانگ فوت کرده و وقتی سپاه شو هان داشت به پایتختشون برمیگشت، خواست با سپاهش بهشون حمله کنه.🀄 اما سیمایی دید که بالای تپه ارابه ژوگه لیانگ هست و ژوگه لیانگ هم روش نشسته و چندنفر از سربازانش کنارش اند.🀄 سیمایی ترسید چون ژوگه لیانگ رو به عنوان ادم باهوش و حیله گری میشناخت.🀄 سیمایی گفت حتما ژوگه لیانگ به دروغ خبر فوتش رو پخش کرده چون تله گذاشته و الان هم بالای تپه نشسته داره نگاه میکنه ببینه چه جوری سپاه سائو وی تو تله اش میفته.🀄 برای همین، سیمایی دستور عقب نشینی داد و سپاه شو هان به پایتختشون برگشتند.🀄 ولی بعدا به سیمایی خبر رسید که ژوگه لیانگ فوت کرده بوده و اون مترسکی بوده که لباس های ژوگه لیانگ رو تنش کرده بودند و سوار ارابه اش کرده بودند و این وصیتی بوده که ژوگه لیانگ قبل فوتش کرده تا سپاه شو هان بتونند به پایتختشون برگردند.🀄 سیمایی کلی حرص خورد.🀄🤣