شب رفتیم سراغ کوویرل...هرماینی:سگ سه سر از چی محافظت میکنه؟کوویرل:از سنگ جادویی قدرت.ونوس:چرا می خوایش؟کوویرل:برای قدرمندتر کردن لرد سیاه.الکسیس:چرا سرتو پوشوندی؟کاترین:این چه سوالیه می پرسی خب کچله.کوویرل:صورت اربابم پشت سرمه پوشوندم کسی نبینه.اریانا:چچچچیییی؟چطوری؟شالشوبرداشت با چهره لرد سیاه مواجه شد.چشماش بسته بود.ونوس:زود بپوشونش نباید ما رو ببیننه واگرنه میمیریم.
هرماینی:چطوری میشه سگ و رام کرد؟کوویرل:با اهنگ ملایم.کاترین:من یه ویالون جادویی دارم میبریمش.هرماینی:معجون فراموشی رو خوروند به کوویرل و الفرار!ولی از دور مطمئن شدیم که ما رو یادش نیست.ونوس:باید قبل از رفتن درمورد سنگ تحقیق کنیم.الکسیس:پس تو و هرماینی تحقیق کنید.یک هفته بعد...اریانا:چیشد چی فهمیدین؟هرماینی:اون سنگو نیکولاس فلامل و البوس دامبلدور ساختن که تو دست هرکسی باشه راهنماییش میکنه و راهه نجاتو میگه.
هرماینی:چطوری میشه سگ و رام کرد؟کوویرل:با اهنگ ملایم.کاترین:من یه ویالون جادویی دارم میبریمش.هرماینی:معجون فراموشی رو خوروند به کوویرل و الفرار!ولی از دور مطمئن شدیم که ما رو یادش نیست.ونوس:باید قبل از رفتن درمورد سنگ تحقیق کنیم.الکسیس:پس تو و هرماینی تحقیق کنید.یک هفته بعد...اریانا:چیشد چی فهمیدین؟هرماینی:اون سنگو نیکولاس فلامل و البوس دامبلدور ساختن که تو دست هرکسی باشه راهنماییش میکنه و به فرد قدرت میده.کاترین:پس بگو چرا لرد سیاه دنبالشه.
الکسیس:پس بریم.کاترین:واردشدیم.سگ خواب بود ولی با باز کردن در بیدار شد زود ویالونم رو داراوردم و سگ دباره به خواب رفت.وارد دریچه شدیم.همه جا تاریک بود که یهو صدای خفاش اومد.الکسیس:سرا پایین! خفاش ها به سمت بالا پرواز کردند و بالا سرمون می چرخیدن و سر و صداشون همه جارو گرفته بود.توی لونه شون نوشته ای پیدا کردیم.نوشته بود:اگر بتونید خفاشی که فقط یک بال دارد رو پیدا کنید کلید در براتون ظاهر خواهد شد.همه با دقت به خفاش ها نگاه کردیم.پیدا کردنش سخت بود.اریانا:بیشتر به اونایی که پایینترن نگاه کنید یا کند پرواز می کنن نگاه کنید چون با یک بال پرواز سخت میشه.
هرماینی:پیداش کردم و بعد با چوبدستی اش طلسم پیروی از دستور رو اجرا کرد و خفاش اورد زمین.تو چنگالش کلید نقره ای کوچیکی بود.در رو باز کردیم.رسیدیم به صفحه شطرنجی غول پیکر.ونوس:من تو شطرنج حرفه ای ام.همه برید رو جاهاتون.جاها با علامت مشخص بود.شروع کردیم به بازی.ونوس به همه مون میگفت چیکار کنیم و داشت تموم میشد که یکی رو اشتباه گفت.الکسیس:وای حالا چی میشه؟هرماینی:باید یکی خودش رو قربانی کنه.کاترین:من قربانی می شم.اریانا:لازم نکرده کسی بمیره من ترفندی دارم.کاترین حرکت کن:باشه.هرماینی:ولی چطوری ننهههههه نمیشهه!اریانا:درست لحظه ای که کاترین داشت توسط وزیر کشته میشد سپر مدافع رو روش اجرا کردم.
الکسیس:یا ریش مرلین عالی بود افرین اریانا باورم نیشه کاترین زنده اس.ونوس:بازی تموم شد ما بردیم!هرماینی:مراقب باشین!زمین از وسط باز شد و معمایی جلومون نمایان شد.معما:سه شی که نمادشون با روی هم قرار گرفتن این نماد میشه(شکل یادگاران مرگ مثلث دایره و خط)؟الکسیس:این شکل گرنبندمه که مادرم بهم داده.کاترین:منم گیره اش رو دارم.اریانا:منم دستبندشو.ونوس:منم انگشترش رو.هرماینی:من اویزش رو از رو زمین پیدا کردم و به نظرم جالب بود ولی گمش کردم.نمیدونم شاید خونه باشه.
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالیییی
مرسی عزیزم
عالیییی