پارت 30 ناظر محترم باور کن چیزی ندارههه💔☺ لطفا منتشر کن رد نشه:))♡♡
با تردید چشمامو باز کردم دراکو روبه روم کمی دور روی زمین افتاده بود نگاهمو چرخوندم به الیزابت رسیدم روی زمین افتاده بود و نفس نفس می زد به بالای سرش چشم دوختم پدر؟!! با هزار جون کندن رسیدم بالا سر الیزابت دراکو بیهوش افتاده بود ولی الیزابت نفسای آخرش و می کشید الیزابت : ت..و..تو..ماس توماس : چرا چرا خودتو به این روز انداختی؟..ببخشید...معذرت میخوام الیزابت : من..معذ..رت میخوام که.... تو...زندگیت...بودم دیانیرا : تو...زنده میمونی میتونی...جبران کنی اشکی از گوشه چشمم غلتید الیزابت : دستمو بردم سمت صورتش...منو..ببخش دیا ببخش...تو..خیلی...شبیه ماریایی یه..خواهش...دا..رم یه..کاغذ..و..مداد بده دیانیرا : تمام توانم و جمع کردم و کوله پشتیمو برداشتم و یه کاغذ و مداد کنارش گذاشتم الیزابت خیلی آروم با دستای لرزان می نوشت الیزابت : تو..ماس منو..ببخش میشه؟ توماس : اشکای روی صورتمو پاک کردم آره...آره من تو رو می بخشم اگه تو ببخشی الیزابت : ت..تو کاری..نکردی من...باعث...افتخارمه که..به دست کسی...که یه عمر پاش وایستادم... بمیرم! کاغذ و گذاشتم کنار توماس.... من دوسِت داشتم! برا آخرین بار بهم نگاه کن توماس : به چشماش خیره شدم و سعی کردم لبخندی بزنم لبخندی تلخ دستشو سمت صورتم اورد اما قبل از اینکه دستش به صورتم بخوره بی جون روی زمین افتاد!
دیانیرا : چشمامو با درد روی هم گذاشتم اشک جلوی دیدمو گرفته بود دستشو گرفتم اما سرد بود...بدون هیچ حسی توماس : تو..خوبی؟ دیانیرا : چیزی نگفتم و رفتم سمت دراکو دستمو روی صورتش کشیدم دستش یکم لرزید چشماشو آروم باز کرد تو چشماش زل زدم دراکو : سوزش عجیبی توی سرم احساس میکردم اما احساس گیجی و دیگه نداشتم دیا؟ خوبی؟ دیانیرا : فقط با چشمای غرق اشک بهش خیره شدم دراکو : از رو زمین بلند شدم نگاهم به الیزابت افتاد روی زمین به خواب رفته بود خوابی عمیق! دیا؟ چی شده؟ دیانیرا : به جای پدرم خیره شدم ولی فقط جای خالی بود رفته بود نگاهم به کاغذ کنارش افتاد برش داشتم ( اگه دیگه چشمامو باز نکردم کسی منو نکشته به کسی شک نکنید. الیزابت ویلسون ) دراکو : چی؟ کسی اینجا بوده؟ دیانیرا یه چیزی بگو دیانیرا : پلیسا کم کم از راه می رسیدن از رو زمین بلند شدم با سختی دست دراکو رو گرفتم و دنبال خودم کشیدم رسیده بودیم به جنگل دور تا دورمون و درختا محاصره کرده بودن دراکو : حدس میزدم چی شده ولی نمیخواستم به زبون بیارم دیانیرا حالش خیلی بد بود وقتی پلیسا رفتن از جنگل خارج شدیم
سوار ماشین شدیم پامو روی گاز فشردم رسیدیم بیمارستان دیا رو بردن اتاق عمل چون تیر خورده بود پشت در بالا و پایین قدم میزدم قلبم تند می تپید رو صندلی نشستم بعد از چند ساعت دکتر اومد بیرون با عجله دویدم سمتش چی شد؟ حالش خوبه؟ + بله حالشون خوبه دراکو : نفس عمیقی کشیدم ▪▪▪▪▪▪▪▪▪▪▪▪▪▪▪ توماس؟ خوبی چی شد؟ توماس : ماریا....الیزابت مرد! ماریا : چشمامو با درد روی هم گذاشتم توماس : خودمو رو مبل انداختم ماریا : لبخند تلخی گوشه لبم نشست و اشکی از گوشه چشمم غلتید رفتم تو اتاقم و رو تخت نشستم ( ماری؟ وااای حدس بزن چی شد؟ این امتحان و قبول شدم / آروم باش...الیزابت من کنارتم الیزابت : ولی من پدر و مادرم و میخوام / پا به پای هم قدم میزدیم و زیر لب می خوندیم ما دو تا رفیقیم هیچی نمیکنه ما رو جدا / دیا کوچولو خاله ولی ماری خیلی شبیه خودته ها / مگه من چکارت کردم ها؟ من که داشتم توماس و فراموش میکردم چرا این کارو میکنی مگه نمی گفتی این دوستی هرگز تموم نمیشه؟ ) نفس عمیقی کشیدم آروم بخواب تنها دوست من الیزابت تنها چیزی که ازت واسم مونده خاطراته
بانو دیا من نمیخواد لبخند بزنه؟ دیانیرا : دراکو میفهمی چه حسی بود؟ هر لحظه حرفاش تو سرم تکرار میشه دراکو : می فهمم ولی...دیانیرا : ولی اون فقط عا..شق بود
کاور : من به دنبال تو همراه عقربه ها می چرخم:) ناظر عزیز و محترم لطفا لطفا منتشر کن رد نشه خواهش میکنم:) واسش زحمت کشیدم میدونی اگه منتشر کنی چقد خوشحالم میکنی پس لطفا منتشر کن ناظر مهربونم پلیز منتشر:))💚☺ تنک لایک و کامنت فراموش نشه:))♡♡
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
خیلی خوب بود🥲✨️
مخصوصا کاورت!
نمیشه بزنی یکیو بکشی؟😂😐
ممنونمم
تنکک اهوم:))
نمیدونم فعلا😂💔
پارت بعد رو کی میزاری؟
پارت بعد بررسیه:)
عههههه پشمانممممممممممم چقد خوب بودددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددد
این دفعهددیگه از خوشحالی اینجوری نوشتمااااا😅
مرسیییی لاوممم:))
همیشه خوشحال باشی♡
آههههه🤧اشککک تموم شد
گریه نکنن لاوم:)) تنکک لیدی
البته هنوز پارت آخر نبود
میدونم منظورم این که این پارت تموم شد چون واقعن اشکم دراومد
آها...خب نه گریه نکن لاوم
واییییییی
قلبم وایساد تا این پارت بیاد
مرسییییییییی💙🖤🤍
ممنون که دراکو رو نکشتی خیلی خفن بود♥♥
واییی هارتممم:))
ممنوون لیدی💙🌙