
ناظر عزیز لطفا داستانم رو رد نکن واقعاااااا وافعااا چیزی نداره 🙂🙂🌼🌼
برگشت سمتم و بهم گفت -اووو بیدار شدی صبحانه الان آماده میشه +خنده با پاره گی** -چر..چرا داری میخندی؟ +نه اخه خیلی خوب اشپزی میکنی -باشه حالا میبینی اشپزیمو برو بشین چند مین بعد -بفرمایید +این چیزی بود که به خاطرش یه جوری آشپز خونه رو داغون کردی که انگار بمب انداختن -مگه چیه اینم یه غذاست دیگه +بابا این یه تخم مرغ نیم روعه -باشه مگه چیه خیلی هم خوبه +باشه باشه قبوله مطمعنامو امیدوارم حداقل طعمش خوب باشه -معلومه که خوبه +یه لقمه گذاشتم تو دهنم و خوب بود طعم تخم مرغ میداد و این خوب بود -خوبه مگه نه +هممم آه خوبه بد نیست طعم تخم مرغ میده -خب باشه پس بخور +اوکی ممنون -خواهش میکنم +ولی میدونی که من کمکت نمیکنم -در چه مورد +راجب ظرفا -باشه باباااااااا +اوکی من سیر شدم -باشه راستی آماده یاش بریم بیرون
+چرا؟ -نمیخوای واسه خودت چیزی بخری اون طور که معلومه قراره نیست حالا حالا عا از اینحا بری +او آره میخوای برم؟؟؟ -نه راستی این گوشی رو بگیر لازمت میشه توش فقط شماره من هست و سیمکارت جدید هم خریدم +اوه ممنون -کاری نکردم که +باشه پس من میرم اماده شم -باشه منم اینارو جمع میکنم و اماده میشم +اوکی ا.ت ویو وقتی داشتن میرفتن اممم تهبونگ واقعا ادم خوبیه اون خیلی مهربونه و به من کمک میکنه واقعا فکر نمیکنم بتونم به این زودیا ازش دل بکنم ولی من تنها وارث اون خانواده ام و مطمعنام پدرم پیدام میکنه الان که خوانواده جئون رو از دست داد فقط پارک و کیم موندن و با کیم هم که دشمنی داره و من باید با پسر خوانواده پارک ازدواج کنم نمیدونم احتمالا اون هم قبول نکنه یعنی امید وارم قبول نکنه -ا.ت ا.تتتتتتتت +ها ها چیه چیه -دو ساعته دارم صدات میکنم داری به چی فکر میکنی ؟ +نه هیچی -باشه پس بریم؟ +بریم؟ سوار ماشین شدیم و تو راه هیچ حرفی نزدیم تهیونگ جلوی یه پاساژ ایستاد بزرگ بود رفتیم داخل تموممغازه ها رفتیم از هر مغازه کلی خرید میکرد علاوه بر من واسه خودشم میخرید منم گفتم +تهیونگ -جانم +وقتی اون کلمع رو گفت فکر کنم رفتم زیر زمین چیزه تو انگار خودتم خرید داشتی نه؟ - خب دارم میبینم دلم میخواد بخرم دیگه +باوشه بیا بریم اینجا -اوکی اممم این لباس چطوره +خوشگله -باشه پس اینم بر میداریم +میگم تهیونگ کافیه دیگه من خسته شدم -اوکی رفتیم خرید ها رو گذاشتیم تو صندوق و سوار ماشین شدیم و سمت شهر بازی حرکت کردن
+تهیونگ -بله +داریم کجا میریم؟ -شهر بازی + جدی میگی؟واسه چی ؟ -همینجوری راستی یه چیزی خدارو شکر فقط من بودم و فقط من صدات رو شنیدم +ها! کی؟ کی؟ کجا ؟چی؟ - اون روز که داشتی جیغ میکشیدی میخوام برم شهر بازی +یه لحظه نفس نمیکشیدم واییی چقدر خجالت آورهههههههه میگم میشه فراموشش کنی وایسا تو همشو شنیدییییی؟ -نه مگه چیز دیگه ای هم گفتی من فقظ اون جا که میگفتی دلم میخواد برم شهر بازی رو شنیدم(آره جون خودت....) +نههههه باید دیگه چی میگفتم رفتیم شهر بازی و من هر چی که اون روز گفته بودم واقعی شد و حتا خرس هم بردددد
دیگه خسته شدیم و برگشتیم -خب دیگه شب بخیر من میرم بخوابم +منم ممنون واسه همچی -*لبخند* ادامه پارت بعدددددددددد بیاین نتیجه بابد یه چیزی رو بگم
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
پیدایش جهان تا مرگ
پست تازم حمایت میکنی؟
از بس امتحانا پدر همرو درآورده هیچکس نیست😂
کیوتم خیلی عالی بود^^
2تا تست جدید ساختم و خیلی میمه^^
خیلی خیلی خوشحال میشم ازشون حمایت کنی کیوتم^^ 🌱
واوووو
ممنوننن
اگه این اتفاق برا من میفتاد و طرف میشنید ،سکته میکردم😂😂😂
دقیقاااااا !!!!!!!!!
🤦🏻♀️🤦🏻♀️🤦🏻♀️
عالی بود
پارت بعدو کی میزاری
لیلیلیلی مرسییی
تونستم هر چه زود تر میزارم
زودتر بزاررر لطفااااا♥️
به تستام سر بزنی ایدلت میاد تو خوابت😧💔
فالوم کنی با یه اکانت دیگه بک میدم🤯🤯
واقعا ؟؟
البته، بعدا بک میدم رفیق😍🌷
منظورم اون اولی بود 😅😂
عالی بوددد
مرسییییی