بدترین سوتی

اینا سوتی های خودمند همراه با توصیفات گوووووربه‌ای شما هم بگید

عید امسال رفتم خونه مامان بزرگم تو اتاق تنها موهامو مرتب میکردم که مامان بزرگم اومد تو اتاق گفت چه لباس قشنگی. اقا من مثل این گربه خرذوق شدم 😄گفتم مرسییییی با صدای بلند بعد مامانبزرگم یه نگاهی انداخت بهم و ادامه داد... نگو با خاله‌ام که پشت سرش داشته میومده بوده منم فقط فرار کردم.😨

من یه بار اومدم برای یکی از دوستام یه اهنگ بفرستم بعد اشتباهی فرستادم برای یه چاپلوس خودشیفته. و سر یه ثانیه سین زد. بعد گفت به نظرم باید به مامانت بگم بیشتر حواسش بهت باشه. (به خدا هیچی نداشت فقط چون کیپاپ بود و اینم شدید مخالفه) منو میگی شده بودم مثل گوربه‌ی بالا (البته مامانم مشکل نداره ولی این میخواست شلوغش کنه) ولی طی یک حرکت جمعش کردم😎 گفتم اینو فلانی (یکی که ازش خوشم نمیومد) فرستاده برات فرستادم که حواست باشه باش دوست نشی. اونم گفت اره خودم می دونم خوب نیست.

یه بار کلاس سوم به خاطر اینکه من خوب قران رو روان خوانی میکردم معلم صدام کرد برم جلو کلاس تشویقم کنه. منم مثل گربهه فاز گنگ برداشته بودم خلاصه خانم گفت بچه ها این تمرین زیاد میکنه شما هم تمرین کنید تا مثل این بتونید بخونید. منم نه گذاشتم نه برداشتم گفتم من هیییچی تمرین نمی کنم😎 یعنی خانم می خواست منو بکشه😂

این احتمالا براتون پیش اومد. من یه بار در دستشویی رو باز کردم عمه‌ام توش بود (با یکی از عمه هام که زیاد نمی بینیمش خیلی رودروایسی داریم) اقا جفتمون شده بودیم عین گربه😰. بعد من وایساده بودم جلو در میگفتم بخدا هیچی ندیدم اونم گفت باشه حالا درو ببند😀

یه بار مامانم تو گروه خانوادگی قربون صدقه‌ی دخترخاله‌م میرفت بعد برای نشون دادن علاقه‌اش به دخترخاله‌م از ایموجی اون دوتا دختر که بینشون قلبه استفاده کرد (پیداش نمیکنم) من بعد اینکه پیامشو خوندم قیاف‌م شد مثل گوربه. فقط امیدوارم بقیه اعضا گروه هم مثل مامانم معنیشو ندونند😂