پارت 17 ناظر محترم باور کن چیزی ندارههه💔☺ لطفا منتشر کن رد نشه:))♡♡
دیانیرا : کجا؟ دراکو : فقط دنبالم بیا دیانیرا : خب کجا؟ دراکو : بهم اعتماد داری؟ دیانیرا : بیشتر از هر کسی! دراکو : پس دنبالم بیا دیانیرا : لبخندی زدم و دنبالش قدم برداشتم چیزی نمیگفت فقط تو فکر بود و لبخند میزد داری خاطراتتو مرور میکنی؟ دراکو : آره دیانیرا : لبخندی زدم و به آسمون چشم دوختم ستاره ها چشمک می زدن قلبم آروم با نفس هام هم نوا بود رسیده بودیم کنار یه جای پارک مانند اما یکم از شهر دور بود و فضای جنگلی داشت عجیبه که متوجه رد شدن زمان نشدم اینجا؟ دراکو : بالای درخت و ببین دیانیرا : نگاهم به بالای درخت افتاد یه خونه درختی روی درخت ساخته شده بود وای چه قشنگه دراکو : واست آشنا نیست؟ دیانیرا : یکم...خب من قبلا اینجا اومدم؟ دراکو : وقتی هشت سالمون بود...با هم اینجا رو ساختیم دیانیرا : لبخند تلخی گوشه لبم نشست تلخه که یادم نمیاد....دراکو : مهم نیست...بیا بریم داخل و رفتم سمت درخت از نردبون چوبی بالا رفتم و وارد خونه شدم دیانیرا : پشت سرش رفتم داخل فضای تقریبا کوچیکی بود چه باحاله نشستم یه گوشه دراکو : سردت نیست؟ دیانیرا : نه...هوا خوبه از پنجره کوچیک بیرون و تماشا می کردم نم نم بارون همه جا رو خیس میکرد دراکو نگاهی بهم انداخت و به گوشیش خیره شد و لبخندی زد و پا شد دراکو : بیا بریم بیرون...دستمو سمتش گرفتم
دیانیرا : لبخندی زدم...کجا؟ دراکو : بیا دیانیرا : دستشو گرفتم و بلند شدم از نردبون رفتیم پایین بارون یکم شدید تر شده بود اما هنوز آروم بود دراکو با گوشیش ور رفت کمی بعد صدای آهنگی توی گوشم پیچید پاهامو با ریتم تکون می دادم کمی بعد دستام به حرکت در اومد لبخند روی لبم تبدیل به خنده شد دراکو با لبخند بهم زل زده بود اومد و رو به روم وایستاد اونم کم کم دست و پاشو تکون میداد حالا زیر بارون می رقصیدیم و می خندیدیم دراکو : باورم نمیشد یه آهنگ و بارون باعث شده بود برقصیم حس غیر قابل توصیفی داشتم کاش امشب هرگز تموم نشه دیانیرا : بارون آروم روی سر و صورتمون فرود میومد تو چشماش خیره شده بودم بهش شدم دستشو گرفتم و همراه خودم کشیدم دراکو : چکار میکنی؟ دیانیرا : هوا خوبه... آهنگ محشره با هم برقصیم! دراکو : لبخندی زدم....با کمال میل بانو دیا تو چشماش غرق شدم بیا امشب به هیچی فکر نکنیم...این حس و خراب نکنیم دیانیرا : لبخندی زدم آره...راست میگی دستشو ول کردم و کمی ازش فاصله گرفتم زیر بارون آروم دور خودم می چرخیدم و به آسمون خیره شدم قطره های آروم بارون روی صورتم نشست صدای خنده تمام جنگل و پر کرد دلم میخواست تا ابد اینجا.... کنارش...با آهنگ...با بارون بمونم تا ابد! دراکو : خنده فضا رو پر کرده بود همین که بخنده...همین که از تموم اتفاقا دور شه واسم کافیه با تک خنده اون لبخند روی لبم قفل میشه!
دیانیرا : از خنده روی زمین افتادم دراکو ام کنارم نشست دراکو : خوش گذشت؟ دیانیرا : اگه به تو آره به منم آره دراکو : بهترین حس دنیا بود دیانیرا : دراکو؟ اگه اون زن پیدا شه اگه ثابت کنیم هیچی تقصیر من نیست چی میشه؟ ترکم میکنی؟ دیگه نمیتونم ببینمت؟ دراکو : من هرگز تو رو ترک نمیکنم تا عمر دارم کنارتم...هر چی میخواد بشه...هر چی که بشه نمیتونه منو از تو جدا کنه تو چشماش زل زدم نگران نباش اوکی؟ دیانیرا : خوشحالم که کنارمی....بریم بالا سرما میخوری ولی فکر خوبی بود برای چند دقیقه از این دنیا دور شدم....خیلی دور توی خیالم غرق شدم...زیر این بارون قشنگ! دراکو : همین که لبخند زدی کافیه بریم بالا دیا دیانیرا : از نردبون رفتم بالا فکرم درگیر امشب بود شاید بهترین دقیقه های زندگیم بود کنار اون! دلم میخواد تا ابد کنارش باشم رفتم و یه گوشه نشستم و به بیرون چشم دوختم انقدری خیره شدم که چشمام سنگین شد چشمامو روی هم گذاشتم و به خواب رفتم دراکو : نوای بارون قلبم و نوازش میکرد....هیچ حسی قشنگ تر از اینکه کنارشم نیست لبخندی زدم و غرق خواب شدم....
طلوع آفتاب دیدنی تر از همیشه بود با نور درخشان خورشید بیدار شدم با یادآوری دیشب لبخند محوی روی لبم نقش بست نگاهم به دراکو افتاد هنوز خواب بود از نردبون رفتم پایین...
ناظر عزیز و محترم لطفا لطفا منتشر کن رد نشه خواهش میکنم:) واسش زحمت کشیدم میدونی اگه منتشر کنی چقد خوشحالم میکنی پس لطفا منتشر کن ناظر مهربونم پلیز منتشر:))💚☺تنک لایک و کامنت فراموش نشه:))♡♡
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
وایییی عالییییی
یه سوال اخرش عاشق هم میشن ؟؟
ممنوومم
واییییییییییییی
خیلییییییی خوب بووووووود
ممنوننننننن
واییی هارتممم مرسییی قشنگمم:))
💚🍻🌙
نمی تونم توصیفش کنم..میفهمیییییییی..توانشو نداررررررم..لابقتقخقخبخقتقحقحی..عالی بود لعنتیییی
واقعااا ممنووونمم لاوممم:)) خیلی خوبی💙🍻