سلام بروبچ چه خبر😄 بعد از ماه ها اومدم پارت بعدی رو بنویسم واقعا شرمندم که یه مدت طولانی نبودم چون درس و مشق خیییلی زیاد بود پایه نهم هم که نهایی باید بیشتر زحمت بکشم خلاصه بدون معطلی بریم سراغ رمان😆
مرینت: تیکی خال ها خاموش
تیکی: می بینم که لپ هات گل انداخته😁
مرینت: آره تیکی امروز بهترین روز زندگیم بود😄
تیکی: خیلی خوشحالم که خوشحالی 😊
مرینت: آآآرههه🙃🙂
تیکی: خب برای مهمونی پس فردا می خوای چطوری بری؟
مرینت: گربه سیاه ازم درخواست کرد که باهاش به مهمونی برم😉 منم به قولم عمل می کنم 😄
تیکی: وااای مرینت یعنی نمی خوای با آدرین...
(می پره وسط حرفش)
مرینت: نه من تصمیمم رو گرفتم به یکی هم قول دادم پسسس به عنوان لیدی باگ می رم🙂 فقط نمیدونم باید چی کار کنم که لباس مجلسی تنم باشه😕
تیکی: بزن بریم سراغ کتاب معجزه آساا
مرینت: فکر خوبیه
خب الا بریم سراغ پلگ و آدرین
آدرین: وااای پلگ نمی دونی چییی شد 🤤
پلگ: چی شد؟ دانشمند ها دستگاه کممبر ساز اختراع کردن؟😃
آدرین: واقعا؟😐
پلگ: خب پس چی شده؟😒
آدرین: از لیدی باگ خواستم که باهام به مهمونی بیاد و اوونم قبببوووال کرررررد🤠🥳🥳🥳🥳
پلگ: جدی؟ برای اولین بار برات خوشحال شدم😸
آدرین: ممنون😌
پلگ: خب نظرت چیه این پیروزی رو با کممبر و آب پرتقال جشن بگیریم؟
آدرین: کممبر و آب پرتقال؟😐🤨 مصموم نشم یه وقت؟
پلگ: نه بابا نهایتش می بریم معدت رو شست و شو می دیم😁
آدرین: بابات روحیه فوق العاده زیبا خیییلی ممنون😰
پلگ: نگران نباش اگه می خوای فقط آب پرتقال بخور من سهم کممبرت رو می خورم... اصلا هم ناراحت نمی شم به هر حال کمک کردن به دوستم رو دوست دارم😸
آدرین: الان خوردن سهم من کمک به دوسته؟🤨
پلگ: به تو هم محبت کردن نمیاد😒
آدرین: عجب😐
پلگ: همینه که هست 🙄
خلاصه آدرین رفت آب پرتقال آورد و خواست که سهم پنیر خودش رو بخوره پلگ خان از دست آدرین گرفت و پنیرش رو خورد
(پلگ جان عزیزم زیاد خوردن خوب نیست برآن ضرر داره😐)
پلگ: ف.ض.و.ل.ی.ش به تو نیومده😏
(چی گفتی؟🙍🏼♀️ دوباره تکرار کن😡)
پلگ: هی... هیچی هیچی نگفتم فقط گفتم که ... که.... آممممم گفتم که پنیر می قولی؟😅
(آهان نه عزیزم نوش جونت🙂 (با اینکه نس دونم داره دروغ میگه ولی به هر حال))
آدرین و پلگ حسسسابی خوش گذروندن و پلگ هم برای کممبر به کمک آدرین یه آهنگ نوشت و اسمش رو هم کپک گذاشت😐 مرینت و تیکی هم کار خاصی نکردن. فقط تیکی به رفتار های عجیب مرینت تعجب می کرد چند بار هم خواست به ت.ی.م.ا.ر.س.ت.ا.ن زنگ بزنه ولی از دلش نیومد
(قضیه دارک شد😂)
خلاصه به همشون انگاری خوش گذشته بود اما خییییلی خسته شده بودن.
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
19 لایک
💕سلام طرفدار میراکلسی؟💕
❤️دنبال ی داستان میکردی که پر پیچ و خمه؟❤️
✨بزن رو پروفایلم مرگ غم رو بخون😍✨
⭐پارت هام کمه دیر پارت میدم ولی طرفدار هام زیاد بشه زیاد مینویسم و زود به زود پارت میدم⭐
💫 ببخشید گلم بابت تبلیغ💫
🍧مایل به پین؟🥺🍧
مرسی گلممممم😆😆😆خیلیی خوبییی نمیدونی من چقد دوس دارم این لیدی باگ ی کاریش بشه بعد کت کلی واسش زار بزنه😔😂😂بازم خیلییی ممناننن😍ولی بلایی سر کت نیار اون خیلی خوفههه🥺این ایده ای هم که میدم بخاطر هیجانی کردن داستانه وگرنه من هردوشونو دوس دارم(کتی و بیشر) 😍😂
خواهش می کنم 😁😍🤩 ابن از خوبی خودته😍😄 باور کن اون قدرررر از ایده ات ذوق کردم بیا و ببین🤩🤩 😍😍😍🥰😘 نگران نباش پیشی سالم می مونه😁عاشق ایده ای که دادی شدم و الان پارت بعدی مطمئنم خیلی بیشتر هیجانی میشه😆 منم پیشی رو بیشتر از لیدی دوست دارم😁
سلام عزیزم ببخشید ی درخواست داشتم😇میشه لطفا لیدی باگ زخمی بشه یا بدتر؟ 😂دوست دارم ببینم واکنش کت چیع😍😂
سلام عزیزم حالت چطوره؟😊
درخواستت اصلا خوب نیست😐
چون... مععععرکه است عالیهههه حرفدندارههه😃😃😃 حتتتما دربارش فکر می کنم ولی متاسفانه موند واسه پارت ۲۰ چون پارت ۱۹ تو صف برسی هستش ولی درخواستت رو حتما اجرا می کنم به روی چشم😁😄😍
بالاخرهههه این پارت اومدددد🥺😍ولی من داستان و کلا یادم رف چی به چی شد باید برم از اول بخونم😂💗
آرههه خوشحالم که بالاخره منتشر شد😆😁😄😃
راستش رو بخوای منم یادم رفته بود اصلا داستانم چی به چی بود🤣
پارت بعد پارت بعد پارت بعد پارت بعددددددددددد
در حل نوشته شدنه😁
واییی چه باحاله پارت بعععدددددد
مرسییییی😍😍🥰😘
پارت بعدی احتمالا تا چهارشنبه یا پنج شنبه یا شاید هم زود تر بیاد😆
پارت بعدییییییییییییییییییییییییییییییییییی ززززززووووووووووووووووددددددددد📢📢📢📢📢📢📢📢📢📢📢📢📢📢📢📢📢📢📢📢📢📢📢📢📢📢
پارت بعدی درحال نوشته شدنه و دیگه حد اکثر تا سه شنبه طول بکشه منتشر بشه😁