پارت 9 ناظر محترم باور کن چیز بدی ندارههه:))لطفا منتشر کن☺💚
رو مبل نشستم میتونستم نگاه سنگین و متعجب دراکو رو احساس کنم ولی اهمیتی ندادم جعبه رو باز کردم اولین چیزی که چشمم بهش خورد عروسک بچگیم بِلا بود تمام خاطرات بچگیم توی دلم زنده شد ( مامان؟ این عروسک و تو گذاشتی اینجا؟ + آره قشنگم تولدت مبارک....ممنون مامان خیلی قشنگه! خب اسمتو میزارم بلا تو اولین دوستمی ) اشکی از روی گونم سر خورد گذاشتمش کنارم و به ته جعبه چشم دوختم چند تا عکس بود یکی رو برداشتم خودم بودم فکر کنم تو این عکس چهار سالم باشه لبخند روی لبم بود و به دوربین دست تکون میدادم دراکو اومد و کنارم نشست دراکو : چیزی شده؟ اینا چیه؟ دیانیرا : تمام خاطراتمه که توی این جعبه جمع شده دلم واسه بچگیم تنگ شده وقتی بچه ای همه دوست دارن...همه کنارتن کسی قضاوتت نمیکنه...یکم که بزرگ تر میشی فکر همه..نگاه همه روی تو قفل میشه همه تو رو قضاوت میکنن به جات تصمیم میگیرن همونایی که دوست داشتن دیگه ازت متنفرن دردناکه ولی من عادت کردم دلم واسه اتفاقایی که الان فقط خاطرن تنگ شده! دراکو : تک تک حرفاشو با قلبم با احساساتم درک میکردم این آدم چقدر میتونه مثل من باشه؟ دیا؟ گذشته ها گذشته آره دنیای بچگی قشنگه ولی اگه قرار باشه تا ابد بچه بمونی خیلی چیزا رو نمیتونی تجربه کنی مثل ماجراجویی...ع..شق مثل خیلی چیزای دیگه هیچوقت نمیتونی کسی باشی که همه دوست داشته باشن تو باید خودت باشی گریه نکن....واسه خودت زندگی کن دیانیرا : هیچوقت بدون این عروسک خوابم نمی برد همیشه کنارم بود دراکو : نگاهم به یه عکس روی مبل افتاد یه دختربچه بود ظاهرش خیلی شبیه دیانیرا بود دیا؟ این تویی؟
دیانیرا : نگاهمو به عکس دوختم اهوم شبیهم نیست؟ دراکو : بهش خیره شدم چرا شبیهته دیانیرا : لبخندی زدم چشمم به یه عکس دیگه خورد برش داشتم این منم...اینم مامانم ، بابام و این کیه؟ دراکو : نمی شناسیش؟ دیانیرا : یه زن بود که کنار مامانم وایستاده بود موهای سورمه ای بلندش صاف و شونه شده بود و چشمای عسلی داشت لبخند تلخی روی لبش بود نه...من اینو نمی شناسم دراکو : حس بدی بهش داشتم دیانیرا ولی این خانم همراه خانواده تو بوده اگه نبوده الان توی عکس نبود دیانیرا : نمیدونم...نمیدونم گیج شدم یه کاغذ ته جعبه باقی مونده بود برش داشتم خط مامانم بود نوشته بود ( دخترم اینا رو زیر تختت پیدا کردم گفتم شاید دلتنگ بچگیت باشی ) چی؟ همین؟ دراکو گوشیمو بده دراکو : پا شدم و گوشی دیانیرا رو بهش دادم بیا دیانیرا : گوشیو از دستش گرفتم و شماره مامانم و گرفتم ( الو؟ + الو چیزی شده؟ بسته به دستت رسید؟ دیانیرا : آره...مامان؟ تو یکی از عکسا یه زن هست اون کیه؟ + عزیزم...آمم حالا چرا به اون دقت کردی دیانیرا : مامان؟ اون کیه؟ + خب...اون کلاراس خدمتکار قدیمی ما دیانیرا : پس چرا تو عکسه؟ + تو...تو رو خیلی دوست داشت اون موقع سال نو بود دوست داشت باهات عکس بگیره دیانیرا : مطمئنی؟ + وا دختر شک داری؟ دیانیرا : نه...بابا خونس؟ + نه سرکاره دیانیرا : باشه خدافظ )
دراکو : چی گفت؟ دیانیرا : میگه یکی از خدمتکارا بوده اما شک دارم نمیدونم چرا نمیتونم باور کنم دراکو : خب منم بودم شک میکردم باورش سخته من برم گوشیم زنگ میخوره ( الو؟ لوکاس : داداش خوبی؟ اون ریدل بهت چی گفته؟ دراکو : رفیق بی خیال لوکاس : نه بگو دراکو : گفت...حقمه از خانوادم طرد بشم! لوکاس : اوکی فردا بالاخره تو مدرسه می بینمش دراکو : لوکاس؟ دیوونه شدی؟ کار نده دست خودت شر میشه لوکاس : حسابشو میرسم تا دفعه دیگه جرات نکنه هرچی دلش میخواد به تو و آبجی دیا بگه! ) الو؟ وای خدا از دست تو لوکاس دیانیرا : امیدوارم دعواشون نشه دراکو : انتظار که نداری دعوا نشه متیو اهل دعواعه وقتی بچه بودم خیلی باهم دعوا میکردیم دیانیرا : قراره آخرش چی بشه؟ دراکو : آخرش خوبه! مطمئن باش دیانیرا : این انگیزه دادنت منو دیوونه کرده دراکو : ما اینیم دیگه دیانیرا : تازگیا یه چیزی و متوجه شدم عجیبه ولی هیچی از بچگیم یادم نمیاد تنها چیزی که تو ذهنمه اون عروسک و وقتیه که با پدر و مادرم رفتم پارک هیچ چیز دیگه ای تو ذهنم نیست دراکو : مگه میشه....دیانیرا نگاهم به جعبه افتاد خشک و خالی یه گوشه افتاده بود و بلا هنوز لبخند روی لبش بود دقت کردی؟ خیلی وقتا عروسکا بدون اینکه قضاوتت کنن به حرفات گوش میکنن؟ دراکو : اهوم...کی قراره اون آدم و پیدا کنیم؟ دیانیرا : نمیدونم ذهنم بدجور درگیر بود اما یه چیز دیگه توی ذهنم بود آخرش قراره ازش دور شم؟ تا آخر این ماجرا دراکو کنارمه؟ بعدش ترکم میکنه؟
اگه قراره همینطور که فکر میکنم باشه اگه فقط تا پیدا شدن اون آدم کنارمه ترجیح میدم اون آدم دیر تر پیدا شه نمیدونم احساسم چیه ولی مثل اینکه حالا دراکو رو دوست خودم میدونم فقط یه دوست!
ناظر عزیز و محترم لطفا لطفا منتشر کن رد نشه خواهش میکنم:) کلی واسش زحمت کشیدم اگه منتشر کنی واقعا خوشحال میشم ناظر مهربونم پلیز منتشر:))💚☺تنک لایک و کامنت فراموش نشه♡♡
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
!!!!نظرسنجی جدیدم:))
مثل همیشه عالی
مرسییی
عالی همه داستانای رو خوندم و لذت بردم به خصوص hate full love
واییی مرسییی قشنگمم:))
hateful love هومم آرع خودمم دوسش دارم تنکک لیدی زیبا:))♡
عالیییی بودددد😍😍
ممنوونمم لاوم:))
عالیییی بید☺️
ممنووونمم:))♡
لوکاس نکن شر میشه😂🗿
اهوم😂💚
عالیییی
تنکک کیوتم:)
🌖🫂عالیییی
ممنوووون بیب:))