چیتر 3 تقدیم نگاهتون 🪐😐
میگم که عزیزم یعنی واقعا عزیزه،شاید میپرسید مادرم چی؟!مادر فقط داخل رویا های من عزیزه فقط ت نقشی که کنار تخت کنده بودم و پدرم هم حضور داشت مامان مثل درختی میمونه که انتظار میرفت به من سیب های خوشمزه ای بده ولی ۶ ساله که هیچ میوه ای نداده فقط وجود داره.فردای اون روز به خاطر حافظه خوبم راه کلیسا رو پیدا کردم در کلیسا رو باز کردم دیدم ادم هایی که دیدنشون حس خوبی به آدم میدن در حال دعا بودن عده ای داشتن که به یه صلیب که نقش یه مرد زیبا رو روش کنده بودن نگاه میکردن.و در گوشه ای از سالن مجسمه ای وجود داشت از یک مادر و پسر که به زیبایی ساخته شده بود ،خیلی دوست داشتم بدونم اونا کی هستن؟
مبهوت دیدن مجسمه بودن که یک نفر دستشو روی شونه های من گذاشت برگشتم و با چهره خندان جین مواجه شدم جین:《یونا صبح بخیر》با تعجب جوابش رو دادم :《صبح بخیر》با مهربونی ازم پرسید :《یونا صبحانه خوردی؟》سرمو چند بار نشانه نه تکون دادم منو به یکی از اتاق های کلیسا برد اونجا بهم صبحانه و شیر گرم داد و جین با خوش رویی منو نگاه میکرد گفتم : 《جین اون خانوم و آقا که مجستمشون تو سالن هست چه کسی هستن؟》جین یک لبخندی زد و گفت:《اون آقا حضرت مسیح سرورم ما و مادر مادرشون مریم مقدس هستن که مادر همه ما هستند》
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
12 لایک
خیلی قشنگههه
خب خداروشکر اینیکی قابل خواندن بود
:////
به سه تا تست آخرم سر بزن🤍🦋
نوروزتون مبارک 💜
چقدر عالی که یه سال دیگه در کنار همیم💜💜
بیاید یه سال جدید رو شروع کنیم و سال قبل رو فراموش کنیم💜💜
بیاید از گذشته ها پله بسازیم و به سمت موفقیت بریم💜💜
بیاید بهار زندگیمون رو شکوفا کنیم💜💜
دعا کنیم که ارزو های شیرینتون براورده شه💜💜
از طرف کاربر یونگی خبث با عشقو محبت 💜💜
🙂