پارت 8 ناظر باور کن هیچی ندارههه😭💔💔
انتظار نداشتم اینجا ببینمش ! نگاهمو ازش گرفتم و رفتم یه گوشه نشستم دیانیرا ام اونطرف کلاس نشست چند دقیقه گذشت و زنگ به صدا در اومد خواستم برم بیرون یکی مچ دستمو گرفت برگشتم بله خودش بود انتظار نداشتم اینجا ببینمت متیو! متیو : تو اینجا چکار میکنی؟ دراکو : به تو مربوط نیست دیانیرا : دراکو داشت با یه پسر حرف میزد رفتم سمتش دراکو؟ متیو : مثل اینکه یکی منتظرته دیانیرا : به تو ربطی نداره دراکو بریم؟ متیو : دراکو؟ حداقل اخلاق این دختر و مثل خودت نکن دراکو : اخلاق من هرچی باشه از تو بهتره دیا؟ بریم دیانیرا : مات و مبهوت دنبال دراکو راه افتادم داخل حیاط بزرگی شدیم و یه گوشه نشستیم دراکو؟ این کی بود؟ دراکو : متیو ریدل پسرخالم پسر خالم بلاتریکسه پدرشم تام ریدل! از همون بچگی باهام لج میکرد باهام دشمن بود دیانیرا : ولی نباید هاگوارتز باشه؟؟ دراکو : متیو با مدیریت دامبلدور مشکل داره از هاگوارتز متنفره پدرشم قبول کرده نره هاگوارتز و بهش گفته بره مدرسه آدم های عادی دیانیرا : چرا با هاگوارتز مشکل داره؟ دراکو : نمیدونم....البته منم از دامبلدور خوشم نمیاد ولی هاگوارتز و به این مدرسه ترجیح میدم دیانیرا : اونجا خیلی بهتره ولی بچه ها هیچوقت منو درک نمی کنن من فعلا میرم میخوام یه چیزی بخورم گرسنمه بلند شدم و رفتم سمت سالن غذاخوری
یه ساندویچ گرفتم و نشستم سر میز متیو اومد و روبه روم نشست خواستم بلند شم ولی چیزی گفت متیو : شما چرا اومدید اینجا؟ دیانیرا : تو کار من دخالت نکن به تو مربوط نیست متیو : تو باید تو آزکابان باشی به خاطر اون بچه نمیدونم دارید دنبال کی می گردید دراکو داره دنبال کسی می گرده که کنارشه دیانیرا : دستمو بلند کردم و زدم تو صورتش دفعه آخرت باشه در مورد من اینطوری حرف میزنی اوکی؟ متیو : تو میخوای جلوی منو بگیری؟ تو یا اون پسرخاله دیوونم که حقشه از خانواده مالفوی طرد بشه نمیتونید کاری کنید نمیتونید جلوی منو بگیرید دیانیرا : در موردش درست حرف بزن متیو : چطور؟ اون با یه دورگه دوست شده دقیقا کاری که برخلاف قانون اصیلزاده هاست دیانیرا : حوصلتو ندارم یه کلمه از حرفاتم واسم مهم نیست پس دست از سر منو دراکو بردار بدرود ریدل! از رو صندلی بلند شدم و رفتم سمت حیاط دراکو به دیوار تکیه داده بود و سرشو انداخته بود پایین دراکو؟ دراکو خوبی؟ دراکو : واقعا حق من اینه که از خانواده مالفوی طرد بشم؟ دیانیرا : نه...تو واقعا به حرفای اون گوش میدی؟ اصلا تو چطور حرفاشو شنیدی دراکو : پشت سرت بودم مگه پدرم درمورد من چی گفته که این حالا هرچی دلش میخواد میگه دیانیرا : بی خیال چرت میگه دراکو ببین زنگ خورد بیا بریم سر کلاس
وارد کلاس شدیم سرجام نشستم دراکو سرجاش نشسته بود و تو فکر بود یه برگه از دفترم کندم و نوشتم ( به حرفاش فکر نکن متیو چرت میگه بی خیال ) برگه رو سمت دراکو پرت کردم ولی پنجره باز بود و باد جهت کاغذ و عوض کرد و صاف افتاد پیش پای متیو اَه به خشکی شانس متیو : یه کاغذ کنار پام افتاد برش داشتم و نوشته رو خوندم خندم گرفت نگاهی به دیانیرا انداختم اخمی بین ابروهاش نشسته بود با صدای نسبتا بلندی گفتم مالفوی؟ دیانیرا واست نامه نوشته مثل اینکه خیلی در موردم بد میگه دراکو : نامه رو از دستش گرفتم و نوشته رو خوندم ولی حق میگه متیو : اوکی هرچی میخوای بگو هر کاری میخوای بکن دیانیرا : هیچی از درس نمی فهمیدم هاگوارتز خیلی بهتره چرا اومدم اینجا سرمو رو میز گذاشتم و چشمامو بستم + سر کلاس من خواب ممنوع دیانیرا : نگاه همه بهم قفل شده بود و می خندیدن متیو : استاد مثل اینکه دیانیرا تا صبح نخوابیده ولش کنید دراکو : دهنتو ببند بسه دیگه هرچی دلت میخواد میگی یه کلمه دیگه در مورد من یا دیانیرا حرف بزنی با من طرفی + مالفوی؟ اینجا جای تهدید کردن و دعوا نیست دیانیرا : استاد میتونم برم آب بخورم؟ + برو زود بیا دیانیرا : از کلاس خارج شدم و رفتم تو حیاط و یکم آب خوردم چشمم به لوکاس خورد لوکاس : دراکو تو فکره چیزی شده؟ دیانیرا : متیو چیزی گفت که دراکو نباید می شنید لوکاس : چی گفت؟ دیانیرا : ول کن دلم نمیخواد بگم
لوکاس : اگه دفعه دیگه این حرفو بزنه با من طرفه دیانیرا : با لحن خونسرد گفتم اوکی دفعه بعد به متیو بگو قبل از اینکه برم سر کلاس زنگ خورد فقط برگشتم و کیفم و برداشتم دراکو بیا دیگه....بدون هیچ حرفی کنارم قدم میزد بس کن دیگه انقد ادای آدمای غمگین و در نیار دراکو لبخند محوی زد و وارد خونه شد در و بستم ولی سریع صدای زنگ اومد در و باز کردم شما؟ × خانم اسمیت؟ دیانیرا : بله × یه بسته دارید دیانیرا : جعبه رو از دستش گرفتم و متعجب بهش زل زدم!!
ناظر عزیز و محترم لطفا لطفا منتشر کن رد نشه خواهش میکنم:) دو بار رد شده لطفا دیگه رد نکن کلی واسش زحمت کشیدم💔😔با منتشر کردن این تست خیلی خوشحالم میکنی پلیز منتشر ناظر مهربونم:))💚☺تنک
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
دوست داری نویسنده بشی؟
اخه واقعا عالی می نویسی
نمد شاید ولی شغلی که دوس دارم یه چیز دیگس☺
تنککک کیوتممم♡
عالیی عزیزم
ممنووون کیوتم:))♡
راستی عیدتون مبارک💖
ممنوون سال خوبی داشته باشید:))♡
عالییی بود💖💖
مرسییی💙
اکی ولی محشر،،،،،🌌🧸راستی چتاتو چک کن
تنکک لاومم:))حتما
میدونی که خیلییییی خوبی ؟؟؟؟؟
مرسی گفتم متیو رو بیار اوردیدیدیدیدیدی🥲❤️❤️🥲❤️🥲❤️🥲🥲❤️❤️🥲❤️🥲🥲❤️🥲❤️
خودت خوبی بیب:))تنک
کاری نکردم هانی♡