ناضر عزیز لطفا رد نکن
یه روز داشتم غذا میخوردم که یک دفعه دست و پام بی حس و سرد شد و یه صدایی
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
4 لایک
اتفاق خیلی وحشتناک تری برام افتاده
میتونی تعریف کنی ؟
تقریبا آخر های تابستون بود . شب وقتی خواب بودم یهو حس کردم با شدت با سمت بالا پرت شدم . خیلی حس بدی بود تپش قلب گرفته بودم . یهو دیدم سقف رو به رومه . شاید باور کردنش سخت باشه اما انگار روحم جدا شده بود و دقیقا سقف اتاقم رو به روم بود . خیلیییی ترسیده بودم ولی اصلا نمیتونستم تکون بخورم . هر کاری میکردم حتی نمیتونستم جیغ بزنم یا کسی رو صدا کنم . فکم کامل قفل شده بود چشمام رو بستم و صلوات میفرستادم. انقدر استرس گرفته بودم که صلوات هم یادم رفته بود.
یه ذره که آروم شدم یواش دستم رو تکون دادم و دیدم تکون میخوره . چشمام رو باز کردم و دوباره روی تختم بودم . بعدش انگار بدنم سنگین شده بود . خیلی عجیب بود دیگه بعد اون اتفاق تا چند رو میترسیدم روی تختم بخوابم
ممنون