ستاره 🌟

این هم یه داستان که خودم ساختم

شخصیت ها : استار (ستاره ) :۱۴ ساله و نزدیک تولدشه . نقش اصلی تانیا : خواهر بزرگ تر استار که ۱۵ سالشه و همه جوره پشت استاره مون (ماه):خواهر دوقلوی استار که بهترین دوست خواهرشه لیریا: بهترین دوست این سه تا خواهر البته ببینیم در ادامه هم سه تا هستن یا نه

داستان الان از زبون استاره (ماجرا در تعطیلات تابستان اتفاق می افته ): امروز با مون و تانیا نشسته بودیم و حرف می زدیم . من ناراحت بودم چون لیریا برای چند روز رفته بود اسپانیا و پیش ما نبود که یهو مامان اومد تو و گفت بچه ها یه خبر هیجان انگیز براتون دارم ، حدس بزنین چیه تانیا گفت: مدرسه دیگه باز نمیشه ؟ همه مون خندیدیم مامان گفت نه من و مون هم زمان گفتیم : میرویم گردش مامان :نه مامان گفت : شما به زودی قراره....

خواهر دار بشید ما داد زدیم خوشحالی کردیم مامان گفت که باید براش اسم انتخاب کنیم مامان رفت بیرون و ما هی فکر کردیم و فکر کردیم من گفتم شاین چطوره مون گفت عالیه تانیا هم موافق بود

استار و مون

تانیا

لیریا دوست خانوادگی هم هست

اینم آینده ی خواهر (شاینه) کوچولوئه خیلی آینده

در ادامه مامان اومد تو اتاق و گفت بچه ها بخواطر تولد خواهرتون قراره یه بچه گربه بیاریممممم👑👑👑👑👑👑خب ممنون که تا اینجا خوندید لطفا پارت های بعدی رو از دست ندید