سلام فاطمه هستم با پارت ۲ از رمانم اومدم و در ضمن باید بگم که یادم رفت در پارت قبل بنویسم بعد از شکست غول بچه کت نوار از لیدی باگ درخواست یک قرار ساعت ۸ کرد و لیدی باگ قبول کرد
از زبان مرینت :
وای تیکی ۸ شب شد
تیکی خال ها روشن
کت: سلام بانوی من. لیدی: سلام پیشی . وای خدای من!باورم نمیشه اینجا چه خوشگل شده
رفتیم نشستیم کت گفت : بانوی من یه سوال دارم تو گفتی عاشق یک پسری هستی ؟ اون کیه ؟
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
7 لایک
عــــــالــــی بـــود 👌👏😉
سلام عالی بودی ولی خیلی کم بود😔 یکم بیشتر بنویس لطفا❤️
سلام
عالی بود❤️
پارت بعدی رو زود بذار
منتظرم ها 😉
خیلی عالی مینویسی❤️
اینهمهمنتظرمونگذاشتیچراکمبود
من وقتی فهمیدم رفته نوشتم ولی یک ماه تو صف بود سعی میکنم بیشتر بنویسم