Dark time :))

ـ دوستش داشتی نه ؟! ... + آره خیلی ... - پس چرا گذاشتی بره ؟! ... + چون دوستش داشتم :)) ... - منظورت رو متوجه نمیشم . میدونی الان چقدر تنهایی ؟! ... + اون چی ؟! تنهاست ؟! ... - نه ولی چرا باید برات مهم باشه ؟! ... + اگه اون تنها نباشه ، منم هیچ وقت تنها نیستم . چون ما یه روح هستیم در دو قلب :))

- چیزی هست که بخوای ؟! ... + آره . میخوام هیچ وقت تو عمرش تنها نمونه ... - برای چی ؟! میدونی چه بلاهایی سرت اورده ؟! میدونی چقدر تحقیرت کرده ؟! چقدر دلت رو شکونده ؟! ... + میدونم ... - پس چرا بازم اصرار داری تنها نباشه ؟! ... + چون خودم الان تنهام میدونم چه مشکل بزرگیه . من قویم باهاش کنار میام ولی اون ذره ذره نابود میشه :))

_ میشه این کتاب رو برام بخری ؟! ... + چرا به خودش نمیگی بیاد برات بخره ؟! اون که عاشق کتاب بود ... - نمی تونم بگم ... + چرا ؟! ... - چون این کتاب رو قبلا برای یکی دیگه خریده ... + پس چرا میخوای همین کتاب رو بخری ؟! سخت نیست برات ؟! ... - نه ، میخوام ببینم چقدر براش با ارزش بوده که این کتاب رو براش خریده :))

+ خیلی تنهایی مگه نه ؟! ... - آره ... + نمیخوای جاش رو با یکی دیگه پر کنی ؟! این طوری کمتر گریه میکنی هااا ... - نه لازم نیست . اشکام رو دوست دارم ... + برای چی ؟! ... - اینا باعث میشن دنیا رو بهتر ببینم . بدی های آدما رو بهتر ببینم . ببینم که چجوری دل همدیگه رو میشکونن و متوجه میشم تنها نیستم ... + ولی بازم دوسش داری ؟! ... - آره ، آدم هیچ وقت اولین کسی که وارد قلبش میشه رو فراموش نمیکنه :))

+ چرا اینقدر وابسته اش شدی ؟! ... - خودش تقصیری نداشت من خیلی زود بهش اعتماد کردم ... + الان میدونی کجاست ؟! حالش چطوره ؟! جای تو رو کی براش پر کرده ؟! ... - آره میدونم . حالش خیلی خوبه و مشکلی نداره ولی جای من رو کسی پر نکرده ... + از کجا اینقدر مطمئنی ؟! ... - خودش که تقصیری نداشت . دنیا خیلی زود شیشه عمرش رو شکونده :))

پایان :))