عشق با نگاه اول (شوگا)پارت ۱۰ اخر

خوب کجا بودیم

شوگا مثل جن جلوم ضاهر شد 😨رز:دیوونه 😤شدی شوگا:مگه چکار کردم رز:نه هیچ کاری نکردی 😒شوگا:ببخشید نمیخواستم بترسونمت رز:راستی حالم خوب شده و الان از عصبانی شدن من نترس البطه باید بترسی چون اینبار بد جور عصبانی میشم 🤬شوگا:من که از الان ترسیدم رز:بایدم بترسی😠 شوگا:امشب میام خونتون😏 رز:نه امشب دوستام میان خونمون شوگا:خوب چه مشکلی داره که من بیام😒 رز:اونجا حتی یک پسر هم نیست حالا میخوای بزارم تو بیای شوگا:خوب چه مشکلی داره رز:اگه بیای در رو برات باز نمی کنم😏 شوگا:باشه پس میای الان بریم باهم بستنی بخوریم رز:امممم باشه🤤

شب شد و دوستام اومدن و کلی خوشگذروندیم بعد از اینکه رفتن منم دویدم سمت اتاقم و لباسهام رو عوض کردم و ارایشمو پاک کردم و خوابیدم فردا که بیدار شدم ساعت رو نگاه کردم وای نه ساعت۲ باید الان با شوگا برم خرید زود خودمو اماده کردم غذامو خوردم رفتم بیرون و همین که میخواستم به شوگا زنگ بزنم دوباره مثل جن جلوم ضاهر شد👻👻

رز:ببین شوگا اگه میخوای من سکته کنم باشه همین طوری منو بترسون ولی اگه نمیخوای یه بار دیگه اینکارو نکن😡😡 شوگا:ببخشید حالا بریم رز:بریم رفتیم خرید و کلی وسایل خریدیم و وسایل هارو گذاشتیم تو خونه شوگا و رفتیم به یک رستوران اونجا غذامون رو خوردیم بعد منو رسوند خونه و خودشم بیگ هیت😒

رفتم خونه و مامانو بابام هم همش سراغ خرید هامو می گرفتن 🛍🛍امیلی:بگو دیگه چی خریدید توماس:حالا خریداتون کجاست که با خودت نیاوردیش رز:مامان بابا تا نیم ساعته دیگه شوگا از بیگ هیت برمی گرده و میاد دنبالم امیلی:کجا میرید رز:هنوز خریدامون تموم نشده توماس:باشه ولی حد اقل بگو که اون چیزایی که خریدین کجاست و چی خریدین رز:چیز زیادی نخریدیم ولی اونا تو خونه شوگاست امیلی:شوگا به ما نگفته بود خونه داره رز:گفته بود توماس:کی رز:شوخی کردم اون خونه داره ولی این یکی رو تازه خریده توماس:اهوووم 🙄.....بعد نیم ساعت شوگا اومد دنبالم و بازم رفتیم خرید🛍🛍

رفتیم به کمپانی:CSB و نصف وسایل های خونه رو سفارش دادیم بعد رفتیم وسایل اشپز خونه رو خریدیم دیگه جون راه رفتن رو نداشتم رفتیم تو یک کافی شاپ نشستیم دوتا قهوه سفارش دادیم ☕☕رز:شوگا بنظر یکم زود نیست شوگا:برای چی رز:حالا که کار از کار گذشته و نصف وسایل هارو خریدیم ولی...نزاشت حرفم رو تموم کنم و گفت شوگا:ببین رز من قبلا هم خونه خریدم ولی تا همه وسایل هارو نخریدم نرفتم تو خونه رز:باشه 😶شوگا:بلند شو به خرید ادامه بدیم رز:نمی تونم بسه یه روز دیگه میام خرید من استراحت میخوام شوگا:باشه بلند شو میریم وسایل هایی که تا الان خریدیم رو بزاریم خونه و بریم خونه قبلیم رز:باشه ولی من خیلی خوابم میاد😪 شوگا:تو از منم خواب الود تری رز:😂😂 ......رفتیم و خرید هارو گذاشتیم تو خونه و رفتیم خونه قبلی شوگا و شوگا هم گفت که یکم کار داره و با لب تابش شروع به کار کردن کرد هروقت من میرفتم پیشش یک برنامه دیگه رو باز می کرد ولی فهمیدم چیکار می کنه اون اونننن🥳🥳 خوب تموم شد برو نتیجه رو ببین چند تا چیز دارم که بگم