من‌عاشق‌ِعاشقی‌کردن‌برای‌توام!

_فکر نمیکردم سفید بودن انقدر شیطنت داشته باشه. +سفید بودن فقط اشتیاق زیادی برای رنگ شدن داره.

تو زندگی بعدی، منو تو مال هم میشیم!(:

_چیشده تیله عسلی؟ نکنه باز چشم های مشکی و موهای پر کلاغیم دلت رو لرزونده؟

صبح های سبز ، غروب های نارنجی و شب های آبی من برگشته بودند... حالا میتونم کنار تو منظر روز های زردی باشم که تا همیشه کنار تو شکل بگیرن. میتونم به تیله های مشکیت زل بزنم و به لبخند های صورتیت خیره بشم... موهای پرکلاغیت رو نوازش کنم و قلب گلبهیت و دل تنگت رو بوسه بارون کنم... حالا اینجام و آبی صدات رو میشنوم شاهزاده من... از دل درد کشیدت بگو... بگو این دلتنگی برای تو چه رنگی بود؟!

+ ما خیلی باهم فرق داریم سنیور!..تو عشق رو میپرستی ولی من اون و نحس میدونم. - من عشق و نمیپرستم..این عشق من بود که پرستیدنی بود!

+ببخشید _برای؟ +اینکه خاکستریم _خاکستری برات چیه سنیور؟ _چه شکلیه؟چه حسیه؟ +خاکستری یعنی... +سبز من ، نارنجی من ، آبی من ، زرد من ، بنفش من +خاکستری برای من یعنی همه چیز... _سنیور _پس تو هم خاکستری منی!(:

+ ما خیلی باهم فرق داریم سنیور!..تو عشق رو میپرستی ولی من اون و نحس میدونم. - من عشق و نمیپرستم..این عشق من بود که پرستیدنی بود!