*در مدرسه باز میشه
سلنا : عام سلامم یس عایم سلنا ، به مدرسه من خوش اومدید
این مدرسه پر از دخترای بد و خوبه ، همه جور آدمایی وجود داره منم با خیلی ها توی این مدرسه دوستم ،خب راستش ،، با یه مشکل بر خوردم توی رفاقت و رفیق هام ، این چند روز با راتین حرف نمیزنم خب راستیتش تغصیره سانی عه چون اون همیشه بهش تیکه مینداخت و اذیتش میکرد، میترسم راتین فکر بکنه منم دستم با سانی تو یه کاسه هست ولی خب اینطور نیست برای همین گفتم عکس پروفایلش رو نقاشی بکشن تا بهش بدم و از دلش در بیارم....
*یک هفته قبل
سانی زنگ میزنه *
سانی : های سلنا خوبی ؟ سلنا :عام های یس تنک سانی : میگممیشه کده تلگرامت رو بدی ؟ میخوام بیام تو اکانتت چون یکمی کار دارم سلنا : آره الان میدم
*سلنا قط میکنه و کد رو ارسال میکنه
*سانی وارد اکانتش میشه و میره پیویه راتین
عکسه چتی رو که راتین با سلنا کرده رو برای سلنا میفرسته
سانی : این همون دختره نیست که گفتم ازش بدم میاد ؟
سلنا : خیلی فوضولی چرا رفتی تو پیویش؟
سانی :واقعا چی برات کمگزاشتم که رفتی بهش درخواسته کاپ بودن دادی؟
سلنا : هیچی
سانی : نمیدونم ،شایدم همون لیاقتته برو با اون کاپ باش منو فراموش کن حتی نمیخوام بات یه دوست معمولی باشم
سلنا : چطور به این نتيجه رسیدی؟
سانی : همه چی معلومه دیگه نتيجه ای نمیخواد
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
10 لایک