پارت 1 ناظر پلیز منتشر:)♡
آواداکداورا! نور سبز سیاهی مطلق را فراخواند....از خواب پریدم صدای نفس نفس و تپش قلب تمام وجودم و پر کرده بود عرق سردی روی پیشونیم نشسته بود بازم کابوس....نمیفهمم دلیل این خواب عجیب چیه که از 6 سالگی دارم می بینمش! از رو تخت بلند شدم و آب خنکی به صورتم زدم جلوی آینه ایستادم روی پاشنه پا بلند شدم و شونه رو توی دستم گرفتم و روی موهای سفید رنگم کشیدم همه میگن عجیبه ولی خودم این تفاوت و با بقیه دوست دارم احساس خاص بودن بهم میده تازه دیشب به 10 سالگی رسیده بودم لباسمو عوض کردم و از اتاق رفتم بیرون + صبح بخیر دوشیزه مالفوی ایزابل : لبخند محوی زدم و لب زدم صبح بخیر کلارا از پله ها پایین رفتم دراکو اومد سمتم و لبخندی زد دراکو : سلام ایزابل چطوری؟ بازم کابوس دیدی؟ ایزابل : آره دیگه واسم عادی شده بی خیال وای باورم نمیشه فقط یه سال مونده تا بریم هاگوارتز همینطور بالا پایین می پریدم که با حرف دراکو سر جام وایستادم × ولی اگه گروهت با من یکی نباشه چی؟ ایزابل : نمیدونم خب بهش فکر نکرده بودم دراکو : امیدوارم گریفندوری نباشی پدر میگه آدمای اصیل و خوبی نداره ایزابل : ولی من ممکنه اصیل نباشم نارسیسا خانم که چیزی راجب پدر و مادرم نمیگه هر وقتم سوالی میپرسم اخم میکنه و بحث و عوض میکنه دراکو : خب حالا دلخور نشو بیا بریم صبحانه بخوریم ایزابل : باشه بریم از کنارش رد شدم و رفتم سمت صندلی پشت میز و نشستم دراکو جای همیشگیش رو به روی من نشست کم کم نارسیسا خانم و آقای مالفوی اومدن نارسیسا خانم کنارم نشست و آقای مالفوی بالای میز کمی صبحانه خوردم و از رو صندلی بلند شدم نارسیسا : کجا میری؟ ایزابل : میرم تو حیاط یکم دور بزنم دراکو : وایسا منم بیام ایزابل : من فعلا میرم بعدا تو بیا منتظر جوابی نموندم و از خونه خارج شدم دور تا دور حیاط با گل های رز قرمز و سفید چیده شده بود و وسط حیاط یه تاب بود کل حیاط تو یه باغ قشنگ خلاصه میشد رو تاب نشستم و آروم آروم خودمو هول میدادم دستی پشت سرم احساس کردم برگشتم که دراکو با لبخندی بهم نگاهی انداخت
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
29 لایک
عالی بود پارت بعدیم بزار♥️
ممنونن لاوم این داستان و کامل گذاشتم
عالیییییییییی، من فردا تبلیغت میکنم
ممنوووون بیب:) اوکی تنک
بسیار زیبا و خوب💚🌱
تنکک بیب:)
واییییییییییی عالی بود:))))
شرمنده خیلی کامنت نمیزارم بخاطر اینه که واقعا سرم شلوغه وگرنه تستات همیشه عالی بودن و هستن💚🙂
واییی هارتممم تنککک لیدی💚♥ نه عزیزم مشکلی نی درک میکنم:)💚☺
💚🙂🥺
اعپارتبعدتافرداتوپیجته..محضاطلاع...
خخ لاوم سعی میکنم بزارم:)💚احتمال زیاد بزارم تنک
واووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو
وای هارتمم تنککک کیوتمم:)💙
عالیهههه پارت بعدی رو میزاری لطفااا
ممنووون نمیدونم شاید امروز بزارم ولی مطمئن نیستم:)💚🌙
در حال تصور عکس های داخل معرفی 10 سالشون ....سوکیوتننننن
آرع کیوتن:) تنک لاوم☺💙