شایدبعضی وقتابایدخفه شی عزیزم

یکم حرف بزنیم؟ از کی؟ از اونی که دلم ازش پره! در کل شاید حرف تو عم بود

تو هیچ وقت دورتو درست حسابی نگاه نکردی؛ هیچ وقت ندیدی یه نفر اون گوشه کنارت چطوری تمام وجودش شده چشم و تک تک حرکاتتو دنبال میکنه تو ذهنش ثبت شون میکنه تا تو تنهاییش اونارو دوره کنه و رفع دلتنگی کنه؛ تو هیچوقت متوجه نبودی یه نفر با لبخندای لبخند میزنه و با بغلت میشکنه؛ نه تو هیچوقت نفهمیدی.

تو، اره تو.. منو مثل یه اکسیژنی کشنده ازار میدی، دردناکی اما اگرم نباشی نفسی هم نیست. دردناکی چون.. منو میکشی اما زنده نگهم میداری!

اوه عزیزم، تو قهوه میخوری بیدار بمونی؛ من قهوه میخورم خوابم ببره. با باهم "فرق" داریم!

_مثل رویایی مثل کابوس میمونی برام! تو چی هستی؟

گریه نکن گریه نکن عزیز من این تویی که منو بازی دادی؛ پس چرا با گریه کردنت دارم میمیرم؟ خجالت نکش! بیا، بیا نزدیک تر! بیا و بازم از اون دروغای قشنگت بگو طوری که خودتم باورت بشه!

یه چیز دوستداشتنی که درد زیادی همراهشه؛ عاشقشم!

فقط یه راه برا شناختن من وجود داره اونم اینه که من باشی! برای همین تو هرگز.. هرگز قادر نیستی منو، شخصیتمو وضعیتمو احساساتمو درک کنی! پس.. پس فقط یه لطفی کن و درباره هر چیز نظر نده هوم؟ .. به زبان ساده، فقط خفه شو عزیزم!

اگر انقدر بدم که لایق این حرفام چرا تظاهر به دوستداشتنم میکنی؟ چرا عذابم میدی؟ چرا طوری رفتار میکنی که انگار من مجبورت میکنم؟ چرا طوری برخورد میکنی که به اصرار من داری بهم لطف میکنی؟ چرا فک میکنی بهتر از تو تو دنیا وجود نداره؟ چرا فک میکنی بعد از تو دنبال یکی مثل خودت میرم؟ چرا فقط از زندگیم گورت و گم نمیکنی؟ اره.. برو همین الان برو

اما بیا کم لطفی نکنیم! تمام مشکلات من از اونجا شروع شد که تورو دیدم!.

مشخصه خیلی دلم پر بود نه؟