قبرستون‌گمشده پارت¹

آمدم با پارت یک

فیونا‌ویو: اروم از تختم پاشدم و رفتم سراغ اینه ای که تو اتاقم دارم،موهام و مرتب کردم و یه کت و شلوار مشکی پوشیدم،سوییچ و برداشتم،رفتم پایین که با تهیونگ مواجه شدم -کجا میری؟ -شرکت -خودم می‌برمت -نمیخواد بعدش آروم ازش رد شدم و رفتم سراغ در،بازش کردم و رفتم سراغ ماشین،سوییچ و برداشتم و در و باز کردم اروم از پارکینگ خارج شدم و رفتم سمت شرکت اروم از ماشین پیاده شدم و رفتم توش

وقتی وارد شدم،همه بهم تعظیم کردن منم برای اینکه بی احترامی نشه سرم و تکون دادم منشی`م بهم ملحق شد و گفت: -خانم امروز چهار تا قرار دارید،یکی با شرکت اِم وای(مخفف نِیم مین یونگی)یکی کِی اِن(مخفف نِیم کیم نامجون) جِی اِچ(مخفف نِیم جانگ هوسوک) و اِس اِن(مخفف نِیم کیم سوکجین) هستن،شایعه شده همشون باهم دوستن و این شایعه تایید هم شده از سال ۲۸ تا ۳۱ هستن. -مرسی میتونی بری. وقتی رفت منم رفتم تو دفترم و به کارای شرکت رسیدم ۱۲ شب بعد از کل قرار ها- با همشون شروع به همکاری کردم و این واقعا خجالت داره،چون که دارم با قوی ترین شرکتها قرار می‌بندم.

بلاخره رسیدم به خونه و رفتم تو تهیونگ رو مبل لم داده بود و جونگ‌کوک داشت چیپس میخورد با لحن سردی گفتم: -اینجارو نه تنها جمع کردید بلکه بدترشم کردید. میشینم رو مبل و گوشیم و برمی‌دارم بخاطر قرار داد با شرکت ها شماره هاشون و داشتم داشتم چرخ میزدم که تهیونگ اومد نشست کنارم -چی میخوای؟ -امروز خوش‌گذشت؟ -مگه خوشم میگذره؟ -نمیخوای تمومش کنی؟ -نه. -باشه بعدش بلند شد و رفت منم بهش مدت کوتاهی نگاه کردم و بعدش رفتم سمت گوشیم ساعت یک بود که رفتن اتاقشون منم رفتم تو اتاقم و درم و بستم و مثل همیشه خوابیدم.

صبح- امروز مرخصی داشتم پس تصمیم نداشتم که برم شرکت،پس بلند شدم و یه تیپ مشکی زدم،سوییچم و برداشتم و رفتم بیرون سوار ماشینم شدم و از پارکینگ خارج شدم یکجا پارک کردم چون میخواستم قدم بزنم از اونجایی داشت بارون میومد از صندوق عقب چترم و برداشتم و راه افتادم سمت پارک همینجوری داشتم قدم میزدم که یه نفر با سرعت و محکم بهم خورد که هردومون پخش زمین شدیم بلند شدیم و از هم معذرت خواهی کردیم و رفتیم چترم سوراخ شده بود همونجا ولش کردم و داشتم قدم میزدم که یه چیزی جلوی چشمام و گرفت و نفهمیدم چیشد که بیهوش شدم