دیدار دوباره p4

ببخشید خیلی دیر گذاشتم ناظر جان تورو خودا بزاررر

آنچه گذشت = جیمین درو باز کرد بچه رو عاشق خویش کردم 🤓....یه نگاه به راست یه نگاه به چپ زمان حال : از زبان کو میونگ >_< همشون رو صدا کردم ... برگشتن سمتم گفتم ¤ که بیاین درباره ی هم بیشتر بفهمیم ... گفتن باشه اول از همه خودمو معرفی کردم ..:《 من کو میونگ هستم . ..منشی رییس شرکت . ..ولی به فنوان کمک دست به شما ها اومدم اینجا.... فکر کنم همتون کوچیک ترم .. ..تا چند روز دیگه ۲۲ سالم میشه ... عاشق رنگ بنفش... عاشق خرگوش و گرگ سفید هستم عاشق دیدن فیلم های کره ای و انیمه هستم و عاشق گیم هستم اون وسط تهیونگ و جین خوشحالن (یکی مثل خودشون پیدا کردن) بعد جیمین گفت : من جیمینم . اینا هم شوگا و تهیونگ و جونگ کوک و جین و جیهوپ و نامجون هستن همه: 🫥صحیح پس حرف نمی زنیم شوگا : من خوابم میاد ...🥱😴 بلند شدیم رفتیم خوابیدیم تو اتاقامون گوشیمو گرفتم دستم تو تختم دراز کشیدم ..هدفونمو از تو چمدون ددر آوردم گذاشتم رو گوشم اهنگ پلی کردم : 🎧🎶🎤🎹

داشت خوابم می‌برد که یهو یه صدایی از تو آشپز خونه اومد . بلند شدم ببینم چیه 😎 گوشیمو برداشتم گفتم شاید جن باشه آخ جون یه چیز باحال تو زندگیم ...🥳 تا اومدم درو باز کنم تهیونگ رو دیدم ..مثل برج وایساده بود یکم نگاش کردم ...ولش بابا . رفتم تو آشپزخونه.... اسیدددد 😂 جیمین و جونگ کوک گرسنه بودن نودل درست کرده بودن برا خوشون 😂😂 دلم میخواست به آرمی ها بگم من هم خونشونم ولی خوب تو قراردادی که نوشته شده بود که نباید به بقیه بگم تا منو دیدن شدن مجسمه .. .کیا؟؟؟(همون دو نفر که در آشپز خانه بودند ) گفتم چرا دارن میخورن؟ 🍜🧂 جواب آن دو : گشنمومه😋 ، غذایی که درست کرده بودی خوشمزه بود😶‍🌫️ بازم می خواستیم ، دیدیم تموم شده ...نودل درست کردیم .

همه رفتن خوابیدن . منم خوابیدم دیگه خسته شده بودم ... یکی به گوشیم زنگ زد یه نگاه به ساعت .... ۲:۳۲ بود به اسم طرف نگاه کردم ایششششش داداشم عنم بود بازم پول میخواد توله سگ مکالمه : کو میونگ: بنال ، چته داداش : سلام ابجی قشنگم، خوبی؟ کو میونگ: چی میخوای ؟ باز .... داداش : هیچی می خواستم بگم امروز یکی از دوستام ازت خوشش اومده کو میونگ: خوب؟ داداش: بعدش گقت میخواد باهات رل بزنه ... و کو میونگ: خوب چیکار کنم . و چی؟ بازم پول میخوای دیگه بای .. بعد قطع کردم عق حالم بد شد (عکس داداش عن من ) ولی عکس کسی گذاشتم کراشمه ولی حالا استفاده کردم ازش

صبح فردا آن روز : ........ پایان تا دفعه بعد باییی آنچه خواهید دید : وایی خدااا ..... وات د فاخ .... اینجا چخبرههه....