خب بعد چند مدت اومدم و ... همین راستش اعصبانم از داستان های بلند خرد شده میخوام داستانک بنویسم یا به عبارتی ۵ یا کمتر یا بیشتر ممنون♥️
داستان ۱ :
مرینت چند وقته که بین کت نوار و آدرین و لوکا گیر کرده و الانم دارم فکر میکنه و دونه دونه حذفشون میکنه
م : لوکا که خیلی خوبه اما من لیاقتشو ندارم 😮💨 و ... آدرین هم که نمی تونم بهش چیزی راجع به احساساتم بگم پس آدرین هم خط میخوره
فقط میمونه کت نوار جون خوشملم 😍😆
م: کت هم نازه هم خوشگله هم عاش. قمه
ت ( تیکی ): ملینت جونم کت عاشق لیدی باگ نبود ؟
م : اهوم راس میگی باید ازش تو حالت لیدی بگی معذرت خواهی کنم و بهش نزدیک بشم
# ۱ ماه بعد که احساساتشون رو شد کهههه#
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
10 لایک
کلش این بود که : رابطه ی لیدی با کت زیاد میشه و یکی اونا و بیهوش میکنه
عالیی
ممنوننننننننمممممم
نفهمدم چه شد
منم همینطور😐