‹ولاگ ¦ 𝘿𝙖𝙣𝙞𝙚𝙡›🕊🌼

خب عانیو گاایزز چطورین؟ بلی من دنیل هستم و تصمیم به گرفتن ولاگ...به فیلمبردار محترم الکس جونم سلام کنین🗿😹...الکس:‹عانیوهاسیو›...دنیل:‹خب فرندز قراره بریم پارک و تاب تاب عباسی کنیم›! الکس:‹-خنده-خنگ راه بیفت›😹🗿 دنی:‹داریم همینجوری راه میریم و خب بدونید که دینل مرض شب بیداری داره› الکس:‹و بدونید این بشر برادرش رو ساعت سه نصف شب بیدار کرد "الکس بیا بلیم پالک" دقیقا عین نی نی کوچولو های نق نقو› دنی:‹-چشمک-خب من هنوز ¹⁶ سالمه تو بیست و شیش›🗿 الکس:‹منو تماشا کنید. بحح چه عکسی گرفتما›😹

دنی:‹رسیدیم پارک و خلوته›... دنی:‹بریم تاب بازی کنیمم یپ...گیلیگیلیگیلیگیلی😹› الکس:‹گایز اگه دنیل خیلی بچه‌س من رو ببخشید خوب تربیتش نکردم› دنی:‹تاب تاب عباسیییی....خدا منو تو بغل شیرقهوم بندازی› الکس:‹دنیل فکر میکنم بیخوابی زده بسرت چون داره هزیون میگی. عقل کل جون اون تاب تاب همبازیه› دنیل:‹😐😐کودکی‌م به بیبببب رفت😐🗿 خیل خب گایز بنظر میاد زیادی خوابم گرفته و متاسفانه باید بریم خونه...نعععع صبر کن من بازی ویدیویی نگرفتم الکس› الکس:‹خب؟› دنیل:‹بررریم مغازههه› الکس:‹ خوابت میاد؟ خوبی دنیل؟ الان سه نصفه شبه مغازهچ باز نیست-!›😐

دنیل:‹به اصرار بنده رفتیم مغازه و قرار گذاشتیم که اگه مغازه باز بود سر الکس بره تو ماست. و خدارشکر حق با من بود و الکس فعلا مود نیست و نباید بهش تیکه بندازی. ولی من چون یک عجوبه هستم بهش تیکه میندازم....الکس جونم ماست نداریم برو بخر›😹 الکس:‹هاحح هااححح نمکدون🗿› الکس:‹برو بگیر بیا بریم خونه› دنی:‹ایولل بله ولی خب ناراحتم چون بازی ای که میخواستم رو تموم کردن و خب من دست نمی کشم›🗿😹

دنی:‹خب گایزز پایدار باشییین فعلا شبتون بخیر!›🌷