ناظر منتشر کن
خب از اونجایی که دوبار رد شد ت این تست براتون خلاصه داستانو تعریف میکنم....
خب لونا به سمت صدا میره و یه اتاق میبینه و درشو باز میکنه میبینه رییسه اونجا روی تخت دراز کشیده بعد داره با سختی بلند میشه و درد داره و.... لونا همینطور محو رییسه شده بود ولی حواسش نبود که....
یهو دستش سر میخوره و در باز میشه و با کله میره تو اتاق رییسه😂 رییسه هم عصبانی میشه و یزره سرش داد میزنه و لونا اشکاش سرازیر میشه بعد ازش عذر خواهی میکنه و لونا اروم میشه
بعد لونا ازش میخواد که بزاره بره و... رییسه هم میگه نمیشه اگه بری به همه بگی که ما وجود داریم و...و اینکه شما انسان ها برای ما خطرناکین و... بعد از چند مین لونا اسمشو ازش مسپرسه....
^لونا *...رییس ^اسمت چیه؟ *...جئون جانگ کوک. ^اها..(تو ذهنش*وای اسمشم مث خودش جذابه)(خنده) *....چیه؟چرا می خندی؟ ^اممم....هیچی! *....داشتی به اسم من میخندیذی؟! ^نههه...مم...من فقط... *....اسم خودت چیه؟ ^لونا. *......هوم. جونگ کوک هم همینطور داشت بیرونو نگاه میکرد که لونا موهاشو میدع کنار و دوباره اون زخم کوچیک معلوم میشه و بازم سوال های جونگ کوک تکرار میشن....
جونگ کوک میپرسه کع اون زخم چیه و.... لونا هم با بغض میگه گریه و خشم براش تعریف میکنه که بچه بوده چه اتفاقی افتاده... جونگ کوک هم تعجب میکنه و یاد گذشته ی تاریکش میفته.....
لونا وقتی نگاش میکنه میفهمه.... جونگ کوک همون خون اشامس و حالش بد میشه و غ.ش میکنه. جونگ کوک هم میرع براش اب بیاره و....... پایان
میدونم زیاد جالب نبود ولی اگه منتشر میشد با جزئیات بیشتری براتون میزاشتم ولی سعی کردم جاهاای مهم و اصلیشو بگم امیدوارم خودتون بیاد
اگه دوشت داشتی لایک کن
بای بای
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
میشه به من 100 امتیاز بدید؟؟ 🥺
https://harfeto.timefriend.net/16737277607060
وایییی خداااا
خیلی قشنگههههه 🤧😂💔
مرسی بیب🐰
عالیییی پارت بعددددددددد
فردا میزارم
مرسیییییب
مرسیییییی