10 اسلاید صحیح/غلط توسط: FQHJ انتشار: 4 سال پیش 5 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سلام به دوستان کوچک و بزرگ که تا این قسمت ما رو همراهی کردن . این قسمت هم تقدیم نگاه و بازدید و لایک های شما میکنیم . امیدوارم لذت ببرین و کلی با این قسمت حال کنین . خب دیگگگگهههههه وقتتونو نمیگیریم برین برای پارت چهااااااااااار
آنچه گذشت : مرسی که بهم یاد آوری کردی من انسانم . من غلط کردم نجاتش دادم ، خیلی خب حالا داغ نکن ، من ... من چیکار کردممم . من شکست خوردم . من کرونا دارم .
از زبان ارایف: صدا شنیدم . خیلی صداش عجیب نبود . حالت تفنگ داشت . یه تفنگ که .... چی بگم ، یهو صدای قهقهه اومدد یه نفر هیستریکی و عین این خل و چلای آرکهامی میخندیدددد . رفتم جلو ببینم چه خبره .
( ارایف آروم میره سمت صدا و با واقعیت صدا روبرو میشه. دشمن قدیمی دیسی یعنی جوککککککر ) ارایف: ها چی؟
بت گرل: دختر کجا میری؟ هییی
ارایف: میخوام به رییست ثابت کنم که پخمه نیستم
بت گرل: چی ؟ یعنی چی؟ رییس من دیگه کیه؟
( ارایف میره جلو )
جوکر با یه خنده هیستریکی ( چرا من از این خنده انقدر بدم میاد ، منو میترسونه ) : اوووو پس قهرمان جدید تووووووییییی .
( یه چاقو هم تو دستش )
( ارایف به دور و برش نگاه میکنه و کسی رو نمیبینه . )
ارایف: آره منم . م...من ق....قهر...مان جدیدم
جوکر میخنده : چقددددرممم ترسوووووو!
( ارایف یخورده میره عقب )
جوکر: اسمت چیه؟ چرا ترسیدی ؟ بخند باابااااا
( آتیش پرت میکنه )
ارایف: نهههههههه
جوکر! اووو پس دلت بازی میخواد؟ باشه پس بچرخ تا بچرخیم ( خنده هیستریکی )
بتمن: اینجا چه خبره؟ بت گرل؟ نایت وینگ؟
نایت وینگ: این دختره که درموردش حرف زدی رفت سمت خطر
بت گرل : داستان جوکر و اینا
بتمن: چی؟
( مکث میکنه )
( بعد یه خورده مکث )
( صدای جیغ میااادددددددد )
بتمن میره سمتش: میدونستم کار دست خودش میده .
( دوتا دیگه هم میوفتن دنبالش )
جوکر : خب دختر خانم . نتیجه نخندیدن همین میشه دیگه! حالا با خیال آسوده بخند . ( بعد میره )
( ارایف کتک خورده و زخمی و همینطور با یه دستی که با یه دست دیگه گرفته شده روی زمین افتاده )
ارایف: آآآآآآآآییییی
( گریه میکنه )
بتمن: نگفتم نکننننن .
بت گرل: خدای من
( میبرنش تو ماشین )
بتمن: آخه دختره ی..... چرا اینکارو کردیییی؟!
ارایف با صدای گرفته : م....می....میخخخخخ...میخواستم بهت ث...ثابت کنم که من.....منم میتونم . م....منم .... ( به حرفش ادامه نمیده )
بتمن : اهههه از دست این دختره....
( بعد همه جا ساکت میشه )
( بعد تغییر لباس و هویت ، میبرنش بیمارستان )
دکتر: این دختر چرا اینجوریه؟
مشکل چی بوده؟
بروس: مشکل همینه که ما نمیدونیم چی شده.
دکتر: باید یذره بهتر شه . دستشم باید ببریم رادیولوژی . هرکی که اینکارو کرده باهاش بدجور مشکل داشته.
بروس: بله... مثل اینکه.
دکتر: خانم . خانم؟ سطح بیهوشیش خیلی پایین نیست .
ارایف: د...درد داره .
( میزنه زیر گریه )
دکتر: کجاتون درد میکنه ؟
ارایف: دستم خیلی درد میکنه ( گریش شدید میشه )
همه جام درد میکنه .
دکتر: سریع ببرینش بخش رادیولوژی
( میبرنش بخش رادیولوژی)
متخصص: خب دخترخانم ، دستتو آروم بذار .
ارایف: ب...باشه.
( دستشو که میذاره درد میگیره)
ارایف: آآآآآآییییی درد میکننننهههه!
( از دستش عکس میگیرن و بعد میبرنش بخش و دستشو آتل میگیرن.
( میخوان ببرنش بخش ارتوپدی )
دکتر: خب لطفا مشخصات بیمار رو پر کنین.
( بروس هاج و واج نگاه میکنه)
دکتر: آقای وین؟ مشکلی وجود داره؟
بروس: بله متاسفانه من اینو خانم رو نمیشناسم ، این خانم رو توی خیابون اینجوری پیدا کردم.
دکتر: خانم شما همراه دارین؟
( ارایف میزنه زیر گریه )
از زبان ارایف: همراه ، همراهههه؟ یه دختر بدبخت همراه داره؟ من نمیتونم بمونم ! الان منو پرت میکنن بیرووون. دستم درد میکنه . تموم بدنم کوفتستتت! اما........ قلبم... روی زمین پهن شده . الان با یه دست شکسته میرم پرت میشم توی خیابون )
دکتر: خانم حالتون خوبه؟ لطفا بهش مسکن بزنین. ( مسکن میزنن )
بروس: آقای دکتر من نمیشناسمشون . اما این خانم فکر نکنم همراهی داشته باشن، فقط اسمشو میدونم که ماریاست . اگه میشه لطفا من رو همراهش بدونین .
دکتر: آقای وین ممنونم از کمکتون . اگه هم بشه ما از خیریه کمک میگیریم تا به اینجور آدما کمک کنه .
بروس : لازم نیست.
( ارایف بعد چند ساعت بیهوشی بیدار میشه )
ارایف: اریک ؟ تویی؟
بروس: اریک؟ اریک کیه؟ دختر چرا خودتو توی این وضع انداختی. مگه من ...... متاسفم . من باید برم میتونی بمونی خودت؟
ارایف در سکوت: برو.
( بعد روشو میکنه اونور و وینم خارج میشه )
ارایف: خانم پرستار؟
پرستار: بله؟
ارایف: یذره دستم درد میکنه . جا زخما خیلی... وحشتناکن . درد میگیرن . میشه مسکن بزنین؟
پرستار: درد داری؟
ارایف: خیلییییی.
پرستار: باشه الان میزنم.
ارایف: کی باید برم از بیمارستان؟ توروخدا به ذره مهلت بدین دستم بهتر شه.
( با گریه میگه . پرستارم عین خروس نگاش میکنه )
ارایف: خدایااااا .
( بهش مسکن میزنه و خوابش میبره )
ارایف : من کجام؟ نه نه نه جوکر نزدیکم نشو . نهههه ( وقایع دوباره تو ذهنش اتفاق میوفتن )
ارایف از خواب میپره و دستش میخوره به یه چیزی: آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآییییییییی.
ای خددددداااااا چرا راحت نمیشمممممممم!
( چند روز بعد . بعد مرخص شدن . میره خونه )
ارایف: آخ . اینو نیگا کن . چقدر خوشگل شده. دستمو میگم ، حداقل دستکش سفید خریدم بالاخره.
خب بهتره برم سرکار. اما.... اگر آقای مک گریج... منو میکشهههههه منو میکشهههه! مهم نیست باید برم دیگههه! نه میمونم امروزو خونه فردا میرم.
( بعد یه خواب کوتاه میره بیرون ببینه چی میتونه بخره برای درد دستش )
( یه نفر میاد نزدیک)
فرد: هی تو....
ارایف: چی؟
( دست ارایفو میگیره ، همونی که شکسته رو میذاره روی یه جا آهنی و فشار میده )
ارایف:آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآییی ول....
فرد: تا یادت باشه شاخ شونه کار هرکسی نیست . تا یادت باشه که برا چی داری این راهو انتخاب میکنی. پس یادت باشه که تو....
( فشار میده )
کی هستیییییییییییی.
( ولش میکنه )
ارایف از درد گریش میگیره: آییی دستم آآآآییی آآآآآآآآآآآآآخخخخخخخ. خداااا ( جیغ میزنه )
( همونجا رو زمین از درد گریه میکنه . این قضیه ادامه پیدا میکنه . هروز با همین دست میره خرید و برمیگرده و کلا همینطوری زندگیشو میگذرونه )
دکتر: خب نتایج نشون میده که خیلی خوب تونسته جوش بخوره. شانس آوردی دختر خانم.
ارایف: ممنون....
دکتر: چی شد ؟ چرا خوشحال نیستی. جای زخماتم که رفته . خداروشکر کوفتگی هم نداری. دستتم سالمه سالمه . ببرم گچ گیری کنی . باید امروز از گچ دربیاری .دیگه دستت سالمه .
ارایف: دکتر من نمیتونم خرج بیمارستانو بدم . من ... هزینشو ندارم نمیتونم بپردازم.
دکتر:آقای وین پرداخت کردن .
ارایف: چی؟؟! نهههههه این..... خیلی خیلیی .... اصلا قابل قبول نیست . نمیشه .
دکتر: همه ذوق میکنن شما ناراحت میشی؟
( دستتشو که از گچ میارن میره سمت خونه وین )
ارایف: آقای وین؟
بروس: بله؟ ماریا تویی؟
ارایف: چرا اینکارو کردی؟
بروس: کدوم کار؟ خرج بیمارستان؟
ارایف: من آدمی نیستم که با این پولا راضی شم. من خودمو میخواستم ثابت کنم که کردم ، البته شکست خوردم مثل همیشه اما.. من نیاز ندارم که کسی بخواد برام کاری کننهههه
( دوتا دستبند تقریبا گرون درمیاره )
ارایف: میدونم اندازه پول بیمارستان نمیشه اما بفرمایین.
بروس: اما م.....
ارایف میپره وسط حرفش: حتی اگر دنیامو ازم بگیرن ... حاضر نیستم قرض کنم . همین.
( از اونجا میره )
( چندروز میگذره ، بخاطر همین میره پیش گروه جاستیس لیگ، ببخشششیییییید لیگ عدالت )
ارایف: سلام
( همه ) : سلام
ارایف: من میخواستم یه مطلبی رو بگم . من .... میخواستم از لقب قهرمانی برکنار شم. نمیخوام که کسی رو اذیت کنم یا به کسی آسیب برسونم . همین .
واندروومن: دستت درد میکنه؟
ارایف: نه دیگه خوب شده. من یه مطبب دیگه رو گفتم.
سوپرمن: ما تصمیم گرفتیم تو به طور امتحانی چند وقت بمونی.
ارایف: ها چی؟؟
سایبورگ: یعنی تقریبا به طور نصفی رسمی تو الان جز لیگ عدالتی.
ارایف: اما من گند زدم..... بدم گند زدم .... چجوری میتونین به یه دختر لوس و ضعیف انقدر اعتماد کنین؟
بتمن: درسته اما... تو تونستی بالاخره ثابت کنی.
ارایف: باورم نمیشه این اتفاقا دارن انقدر سریع میوفتن . نمیدونم خوشحالم یا نه خیلی عجیبهههه. یعنی الان رسما من یه ابرقهرمانم؟
بتمن: درسته. ( با اخم و ناراحتی میگه )
ارایف با یه نگاه مغرور اما آروم به بتمن نگاه میکنه: پس از این به بعد فایر کویین قسم یاد میکنه که هرجوری حتی با جونش از کسانی که باید حفاظت بشن.... محافظت کنه. ( و بعد میره بیرون )
آکوامن : چه نگاهت کرد.
بتمن: ببینین کی گفتم . این داستان به خوبی تموم نمیشه . نمیتونه از پسش بر بیاد. همینو میخواستم بگم.
واندروومن: اون میخواست خودشو ثابت کنه فقط یه خورده ترسید.
(چند روز بعد: ارایف خودشو برای یه ماموریت آماده میکنه )
زنگ هشدار: هشدار هشدار ، عملیات نجات جدید ، عملیات نجات جدید)
( ارایف تنهایی میره تا خلافکارا رو بگیره )
خلافکار: خوبه پودر قرمز همون مونده ، اما بنفش.... از دستم افتاد.
ارایف: تویی که باز ! ( توی پارت سه یادتونه؟ )
خلافکار: اسم هرور ماسکهههه! حالا هم میتونم مسمومت کنم . اما حوصله ندارم میدونی.
ارایف: کلیشه کلیشهههه کلیشهههههه . کلمه حوصله ندارمو خوب اومدی اما توی مکان غلط متاسفم. ( نچ نچ به معنای تحقیر و تاسف )
( بینشون دعوا میشه و ارایف یه فکری میکنه ، و اونم اینه که یکی از پودراشو بکنه تو چشمش )
ارایف: بنفش؟ بنفش دوست دارم فوووووووووت.
( و اینکارو روی خلافکار انجام میده و بعد هرور ماسک فرار میکنه ، بدبختو نابکار کرد.،)
ارایف: تموم شد.
( ااما... یه نفر میخوره بهش..................................
خب دوستان عزیز این پارت هم به پایان رسید. خسته نباشید و ممنونم که تستو با علاقه دنبال کردید . امیدوارم لذت برده باشید. چون پارت بعد یه عشقی به ..... بهتره اسپویل نکنم . دیگه باید منتظر بمونین تا بیاد . دوستان چالش داریم : ارایف چرا هی اریک اریک میکنه؟ اریک مگه کیه و چه اتفاقی براش افتاده؟
تا پارت بعد خدانگهدار.
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
3 لایک
سلام عزیزم
حالت خوبه؟
خیلی وقته خبری ازت نیس،نگرانت شدم
آجی جونا من دیدم که با چهار پارت هیچکسی داستانامو نمیخونه برا همین ادامه نمیدم
😢 واقعا ببخشید آجی 😢
منتظر پارت بعدیم 🥺
پس کی میاد؟؟؟
سلام زهرا جون و مری جون ، آجی های خوبم . آجی جونا من الان جایی هستم چند وقته اصلا نمیتونم فعالیت کنم خیلی عذرمیخوام ولی قول میدم زود زود شروعش کنم
وی عالی بود
چرا دیگه ادامه نمیدی ؟
ادامه بده کلی بازدید برات میزنم به همه میگم آجی ❤
عالی بود عزیزم❤❤
خسته نباشی
شاید اریک داداشش بوده یا یکی از بستگانشه
راستی پارت ۵ داستانم منتشر شد
دوست داشتی بهش سر بزن
چیز دیگه ای ندارم بگم.موفق باشی🌹🌹
سلام آجی زهرا جون مرسی از حمایت و نظرت
حیف که کسی نمیخونتش ، چون همه عاشق بلک پینک و بی تی اس شدن کسی دوست نداره
ووای هووراااا من برم بخوووووووووووونم
ایول ایووووووووووول بدوئم بخونممممممممممم .
با اجازه شمااا