
سلام به دوستان کوچک و بزرگ که تا این قسمت ما رو همراهی کردن . این قسمت هم تقدیم نگاه و بازدید و لایک های شما میکنیم . امیدوارم لذت ببرین و کلی با این قسمت حال کنین . خب دیگگگگهههههه وقتتونو نمیگیریم برین برای پارت چهااااااااااار
آنچه گذشت : مرسی که بهم یاد آوری کردی من انسانم . من غلط کردم نجاتش دادم ، خیلی خب حالا داغ نکن ، من ... من چیکار کردممم . من شکست خوردم . من کرونا دارم . از زبان ارایف: صدا شنیدم . خیلی صداش عجیب نبود . حالت تفنگ داشت . یه تفنگ که .... چی بگم ، یهو صدای قهقهه اومدد یه نفر هیستریکی و عین این خل و چلای آرکهامی میخندیدددد . رفتم جلو ببینم چه خبره . ( ارایف آروم میره سمت صدا و با واقعیت صدا روبرو میشه. دشمن قدیمی دیسی یعنی جوککککککر ) ارایف: ها چی؟ بت گرل: دختر کجا میری؟ هییی ارایف: میخوام به رییست ثابت کنم که پخمه نیستم بت گرل: چی ؟ یعنی چی؟ رییس من دیگه کیه؟ ( ارایف میره جلو )
جوکر با یه خنده هیستریکی ( چرا من از این خنده انقدر بدم میاد ، منو میترسونه ) : اوووو پس قهرمان جدید تووووووییییی . ( یه چاقو هم تو دستش ) ( ارایف به دور و برش نگاه میکنه و کسی رو نمیبینه . ) ارایف: آره منم . م...من ق....قهر...مان جدیدم جوکر میخنده : چقددددرممم ترسوووووو! ( ارایف یخورده میره عقب ) جوکر: اسمت چیه؟ چرا ترسیدی ؟ بخند باابااااا ( آتیش پرت میکنه ) ارایف: نهههههههه جوکر! اووو پس دلت بازی میخواد؟ باشه پس بچرخ تا بچرخیم ( خنده هیستریکی ) بتمن: اینجا چه خبره؟ بت گرل؟ نایت وینگ؟ نایت وینگ: این دختره که درموردش حرف زدی رفت سمت خطر بت گرل : داستان جوکر و اینا بتمن: چی؟ ( مکث میکنه )
( بعد یه خورده مکث ) ( صدای جیغ میااادددددددد ) بتمن میره سمتش: میدونستم کار دست خودش میده . ( دوتا دیگه هم میوفتن دنبالش ) جوکر : خب دختر خانم . نتیجه نخندیدن همین میشه دیگه! حالا با خیال آسوده بخند . ( بعد میره ) ( ارایف کتک خورده و زخمی و همینطور با یه دستی که با یه دست دیگه گرفته شده روی زمین افتاده ) ارایف: آآآآآآآآییییی ( گریه میکنه ) بتمن: نگفتم نکننننن . بت گرل: خدای من ( میبرنش تو ماشین ) بتمن: آخه دختره ی..... چرا اینکارو کردیییی؟! ارایف با صدای گرفته : م....می....میخخخخخ...میخواستم بهت ث...ثابت کنم که من.....منم میتونم . م....منم .... ( به حرفش ادامه نمیده ) بتمن : اهههه از دست این دختره.... ( بعد همه جا ساکت میشه )
( بعد تغییر لباس و هویت ، میبرنش بیمارستان ) دکتر: این دختر چرا اینجوریه؟ مشکل چی بوده؟ بروس: مشکل همینه که ما نمیدونیم چی شده. دکتر: باید یذره بهتر شه . دستشم باید ببریم رادیولوژی . هرکی که اینکارو کرده باهاش بدجور مشکل داشته. بروس: بله... مثل اینکه. دکتر: خانم . خانم؟ سطح بیهوشیش خیلی پایین نیست . ارایف: د...درد داره . ( میزنه زیر گریه ) دکتر: کجاتون درد میکنه ؟ ارایف: دستم خیلی درد میکنه ( گریش شدید میشه ) همه جام درد میکنه . دکتر: سریع ببرینش بخش رادیولوژی ( میبرنش بخش رادیولوژی) متخصص: خب دخترخانم ، دستتو آروم بذار . ارایف: ب...باشه. ( دستشو که میذاره درد میگیره) ارایف: آآآآآآییییی درد میکننننهههه! ( از دستش عکس میگیرن و بعد میبرنش بخش و دستشو آتل میگیرن. ( میخوان ببرنش بخش ارتوپدی )
دکتر: خب لطفا مشخصات بیمار رو پر کنین. ( بروس هاج و واج نگاه میکنه) دکتر: آقای وین؟ مشکلی وجود داره؟ بروس: بله متاسفانه من اینو خانم رو نمیشناسم ، این خانم رو توی خیابون اینجوری پیدا کردم. دکتر: خانم شما همراه دارین؟ ( ارایف میزنه زیر گریه ) از زبان ارایف: همراه ، همراهههه؟ یه دختر بدبخت همراه داره؟ من نمیتونم بمونم ! الان منو پرت میکنن بیرووون. دستم درد میکنه . تموم بدنم کوفتستتت! اما........ قلبم... روی زمین پهن شده . الان با یه دست شکسته میرم پرت میشم توی خیابون ) دکتر: خانم حالتون خوبه؟ لطفا بهش مسکن بزنین. ( مسکن میزنن ) بروس: آقای دکتر من نمیشناسمشون . اما این خانم فکر نکنم همراهی داشته باشن، فقط اسمشو میدونم که ماریاست . اگه میشه لطفا من رو همراهش بدونین . دکتر: آقای وین ممنونم از کمکتون . اگه هم بشه ما از خیریه کمک میگیریم تا به اینجور آدما کمک کنه . بروس : لازم نیست.
( ارایف بعد چند ساعت بیهوشی بیدار میشه ) ارایف: اریک ؟ تویی؟ بروس: اریک؟ اریک کیه؟ دختر چرا خودتو توی این وضع انداختی. مگه من ...... متاسفم . من باید برم میتونی بمونی خودت؟ ارایف در سکوت: برو. ( بعد روشو میکنه اونور و وینم خارج میشه ) ارایف: خانم پرستار؟ پرستار: بله؟ ارایف: یذره دستم درد میکنه . جا زخما خیلی... وحشتناکن . درد میگیرن . میشه مسکن بزنین؟ پرستار: درد داری؟ ارایف: خیلییییی. پرستار: باشه الان میزنم. ارایف: کی باید برم از بیمارستان؟ توروخدا به ذره مهلت بدین دستم بهتر شه. ( با گریه میگه . پرستارم عین خروس نگاش میکنه ) ارایف: خدایااااا . ( بهش مسکن میزنه و خوابش میبره ) ارایف : من کجام؟ نه نه نه جوکر نزدیکم نشو . نهههه ( وقایع دوباره تو ذهنش اتفاق میوفتن ) ارایف از خواب میپره و دستش میخوره به یه چیزی: آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآییییییییی. ای خددددداااااا چرا راحت نمیشمممممممم!
( چند روز بعد . بعد مرخص شدن . میره خونه ) ارایف: آخ . اینو نیگا کن . چقدر خوشگل شده. دستمو میگم ، حداقل دستکش سفید خریدم بالاخره. خب بهتره برم سرکار. اما.... اگر آقای مک گریج... منو میکشهههههه منو میکشهههه! مهم نیست باید برم دیگههه! نه میمونم امروزو خونه فردا میرم. ( بعد یه خواب کوتاه میره بیرون ببینه چی میتونه بخره برای درد دستش ) ( یه نفر میاد نزدیک) فرد: هی تو.... ارایف: چی؟ ( دست ارایفو میگیره ، همونی که شکسته رو میذاره روی یه جا آهنی و فشار میده ) ارایف:آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآییی ول.... فرد: تا یادت باشه شاخ شونه کار هرکسی نیست . تا یادت باشه که برا چی داری این راهو انتخاب میکنی. پس یادت باشه که تو.... ( فشار میده ) کی هستیییییییییییی. ( ولش میکنه ) ارایف از درد گریش میگیره: آییی دستم آآآآییی آآآآآآآآآآآآآخخخخخخخ. خداااا ( جیغ میزنه ) ( همونجا رو زمین از درد گریه میکنه . این قضیه ادامه پیدا میکنه . هروز با همین دست میره خرید و برمیگرده و کلا همینطوری زندگیشو میگذرونه )
دکتر: خب نتایج نشون میده که خیلی خوب تونسته جوش بخوره. شانس آوردی دختر خانم. ارایف: ممنون.... دکتر: چی شد ؟ چرا خوشحال نیستی. جای زخماتم که رفته . خداروشکر کوفتگی هم نداری. دستتم سالمه سالمه . ببرم گچ گیری کنی . باید امروز از گچ دربیاری .دیگه دستت سالمه . ارایف: دکتر من نمیتونم خرج بیمارستانو بدم . من ... هزینشو ندارم نمیتونم بپردازم. دکتر:آقای وین پرداخت کردن . ارایف: چی؟؟! نهههههه این..... خیلی خیلیی .... اصلا قابل قبول نیست . نمیشه . دکتر: همه ذوق میکنن شما ناراحت میشی؟ ( دستتشو که از گچ میارن میره سمت خونه وین ) ارایف: آقای وین؟ بروس: بله؟ ماریا تویی؟ ارایف: چرا اینکارو کردی؟ بروس: کدوم کار؟ خرج بیمارستان؟ ارایف: من آدمی نیستم که با این پولا راضی شم. من خودمو میخواستم ثابت کنم که کردم ، البته شکست خوردم مثل همیشه اما.. من نیاز ندارم که کسی بخواد برام کاری کننهههه ( دوتا دستبند تقریبا گرون درمیاره ) ارایف: میدونم اندازه پول بیمارستان نمیشه اما بفرمایین. بروس: اما م..... ارایف میپره وسط حرفش: حتی اگر دنیامو ازم بگیرن ... حاضر نیستم قرض کنم . همین. ( از اونجا میره )
( چندروز میگذره ، بخاطر همین میره پیش گروه جاستیس لیگ، ببخشششیییییید لیگ عدالت ) ارایف: سلام ( همه ) : سلام ارایف: من میخواستم یه مطلبی رو بگم . من .... میخواستم از لقب قهرمانی برکنار شم. نمیخوام که کسی رو اذیت کنم یا به کسی آسیب برسونم . همین . واندروومن: دستت درد میکنه؟ ارایف: نه دیگه خوب شده. من یه مطبب دیگه رو گفتم. سوپرمن: ما تصمیم گرفتیم تو به طور امتحانی چند وقت بمونی. ارایف: ها چی؟؟ سایبورگ: یعنی تقریبا به طور نصفی رسمی تو الان جز لیگ عدالتی. ارایف: اما من گند زدم..... بدم گند زدم .... چجوری میتونین به یه دختر لوس و ضعیف انقدر اعتماد کنین؟ بتمن: درسته اما... تو تونستی بالاخره ثابت کنی. ارایف: باورم نمیشه این اتفاقا دارن انقدر سریع میوفتن . نمیدونم خوشحالم یا نه خیلی عجیبهههه. یعنی الان رسما من یه ابرقهرمانم؟ بتمن: درسته. ( با اخم و ناراحتی میگه ) ارایف با یه نگاه مغرور اما آروم به بتمن نگاه میکنه: پس از این به بعد فایر کویین قسم یاد میکنه که هرجوری حتی با جونش از کسانی که باید حفاظت بشن.... محافظت کنه. ( و بعد میره بیرون ) آکوامن : چه نگاهت کرد. بتمن: ببینین کی گفتم . این داستان به خوبی تموم نمیشه . نمیتونه از پسش بر بیاد. همینو میخواستم بگم. واندروومن: اون میخواست خودشو ثابت کنه فقط یه خورده ترسید. (چند روز بعد: ارایف خودشو برای یه ماموریت آماده میکنه ) زنگ هشدار: هشدار هشدار ، عملیات نجات جدید ، عملیات نجات جدید) ( ارایف تنهایی میره تا خلافکارا رو بگیره ) خلافکار: خوبه پودر قرمز همون مونده ، اما بنفش.... از دستم افتاد. ارایف: تویی که باز ! ( توی پارت سه یادتونه؟ ) خلافکار: اسم هرور ماسکهههه! حالا هم میتونم مسمومت کنم . اما حوصله ندارم میدونی. ارایف: کلیشه کلیشهههه کلیشهههههه . کلمه حوصله ندارمو خوب اومدی اما توی مکان غلط متاسفم. ( نچ نچ به معنای تحقیر و تاسف ) ( بینشون دعوا میشه و ارایف یه فکری میکنه ، و اونم اینه که یکی از پودراشو بکنه تو چشمش ) ارایف: بنفش؟ بنفش دوست دارم فوووووووووت. ( و اینکارو روی خلافکار انجام میده و بعد هرور ماسک فرار میکنه ، بدبختو نابکار کرد.،) ارایف: تموم شد. ( ااما... یه نفر میخوره بهش..................................
خب دوستان عزیز این پارت هم به پایان رسید. خسته نباشید و ممنونم که تستو با علاقه دنبال کردید . امیدوارم لذت برده باشید. چون پارت بعد یه عشقی به ..... بهتره اسپویل نکنم . دیگه باید منتظر بمونین تا بیاد . دوستان چالش داریم : ارایف چرا هی اریک اریک میکنه؟ اریک مگه کیه و چه اتفاقی براش افتاده؟ تا پارت بعد خدانگهدار.
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
سلام عزیزم
حالت خوبه؟
خیلی وقته خبری ازت نیس،نگرانت شدم
آجی جونا من دیدم که با چهار پارت هیچکسی داستانامو نمیخونه برا همین ادامه نمیدم
😢 واقعا ببخشید آجی 😢
منتظر پارت بعدیم 🥺
پس کی میاد؟؟؟
سلام زهرا جون و مری جون ، آجی های خوبم . آجی جونا من الان جایی هستم چند وقته اصلا نمیتونم فعالیت کنم خیلی عذرمیخوام ولی قول میدم زود زود شروعش کنم
وی عالی بود
چرا دیگه ادامه نمیدی ؟
ادامه بده کلی بازدید برات میزنم به همه میگم آجی ❤
عالی بود عزیزم❤❤
خسته نباشی
شاید اریک داداشش بوده یا یکی از بستگانشه
راستی پارت ۵ داستانم منتشر شد
دوست داشتی بهش سر بزن
چیز دیگه ای ندارم بگم.موفق باشی🌹🌹
سلام آجی زهرا جون مرسی از حمایت و نظرت
حیف که کسی نمیخونتش ، چون همه عاشق بلک پینک و بی تی اس شدن کسی دوست نداره
ووای هووراااا من برم بخوووووووووووونم
ایول ایووووووووووول بدوئم بخونممممممممممم .
با اجازه شمااا