4 اسلاید صحیح/غلط توسط: ᵃᵈᵉˡⁱⁿᵃ انتشار: 2 سال پیش 77 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
اس بعد😐
)میا داد زد :جیهوآااااااا بیاااااا گوشیت خودشو کشتتتتتت. +اومدمممم دووییدم و گوشیم و برداشتم +دوباره این زنگ زد (داداش شو میگه 😐)
+بنال سوهو:زه.ر خواستم بهت بگم من یه نیم ساعت دیگ میرسم. +عه.. م.. م.. مگه نباید 11ساعت طول میکشید؟ سوهو:خو زود رسیدم دیه. +اوکی فقد من الان سالنم ساعت 7 میرم خونه. سوهو:رمز خونت و بگو من چمدونم و بزارم خونت و بیام +واتت؟مگه میای اینجاااا سوهو:دیونه میخوام بیا دیگهههه. باشهههه واست میفرستم و قطع کردم... (تو ذهنم) پش.مامممم چرا الاننن لنتییییی الان این جونگ کوک و کل کل های ما رو ببینه که من دیگه نمیتونم اسم والیبال و بیارم🤦🏻♀️بدی داداش غیرتی داشتن هم اینه دیگه. جونگ هیون:جیهو😐 +هاااا
جونگ هیون:تمرین و شروع کنیم؟؟ داد زدم+بیان تا شروع کنیمم!! *اومدیمم. تیم جونگ کوک داشتن میرفتن +حواست باشه کلات و باد نبره آقای جعون😏 -کسی از تو نظر نخواست. تهیونگ:بریم کوکی
خداروشکر اونا هم رفتن 🤲🏻😂 +خو امروز آقای کیم نمیتونه بیاد گفت که من جاش باشم حالا بدویید😐💔 کاوین:واییی الان پدر مون در میاد با تمرین های این🤣 (دو ساعت بعد) =مردیم بابااا. +تمومه آفرین بچه های خوب😐 هاسو:یاع یاع. که دوباره جونگ کوک اومد!! +هااا چی میخوای؟ -گوشیمو جا گذاشتم همین🤷🏻♀️ متاسفانه در همون لحظه سوهو اومد +سلامممم چاگیااااا سوهو:سلام جیهووو.
سوهو:ببخشید ایشون کی باشن؟؟🤨 +این جونگ کوک رقیبم گوشیشو جا گذاش همین 😒 سوهو:اوکی بیا بریم اوا سلام بچه هااااا همه تیم:سلام سوهووو(با سوهو دوستن) کاوین:5 سال بود ندیده بودمت🖤 +اوی اوی بعدا میرین یه جایی همو ببینید. *یاااا سخت گیر. +جانم؟؟ *هیچی
هیچی. +سوهو من میرم لباس هامو عوض کنم تو برو تو ماشین تا من بیام سوهو:اوکی. با گام های بلندم به سمت رخکن دخترا و اززززز شانس گندم جونگ کوک اونجا بود😑 +برو بیرون - اوک رفتم رفتم 😂 لباس هامو سریع عوض کردم و از سالن زدم بیرون با اینکه میدونستم الان بازی تیم جونگ کوک عه و باید ببینم غرورم و زیر پا نذاشتم و نرفتم بازی شون و ببینم😐رفتم سوار ماشینم شدم... توی راه هیچ حرفی بین من و سوهو رد و بدل نشد وقتی رسیدیم خونه بهش گفتم+من یکم کار دارم میرم بیرون یه ساعت دیگه میام✨🖤 سوهو:اوکی.
و رفتم راستش کارم واجب نبود یعنی اصن واجب نبود فقط میخواستم بیرون باشم ول خب دیگه پیاده داشتم میرفتم که میا زنگ زد....*جیهوآااااا بیاااا هری حالش خوب نیست الان بیمارستانه 😭+چ.. چی؟ *بیمارستان هانسوک عه💔فقد سریع بیااا.
بیمارستان هانسوک همین نزدیک کیا بود واسه ی همین دوییدم تا به بیمارستان رسیدم(شبیه شعر شد😂) رفتم تو و میا رو دیدم که روی صندلی نشسته و داره گریه میکنه. رفتم پیشش و گفتم:چی شده؟ با گریه جواب داد:منم نمیدونم الان توی اتاق عمله...چطور به خانوادش بگیم؟ اونا تو کالیفرنیا زندگی میکنن. +به نظرم فعلا بهشون نگیم.
میخواستم برم از پرستار بپرسم چی شد که تهیونگ و دیدم{راستی چهره تهیونگ همون ته خودمونه} +ت...تو؟؟؟ تهیونگ:تو اینجا چی کار میکنی؟!!!
+فعلا نمیتونم بگم. و رفتم و با پریشونی مو هامو به هم ریختم،که دکتر از اتاق عمل اومد!دکتر :خب اون....
ساری اگه این پارت خیلی کم بود چون امتحان دارم کم مینویسم🥺🤍 امتحان ریاضی دارم دعا کنین خوب بدم لیدی'ز، جنتلمن' ز🕶️
4 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
10 لایک
بسی زیبا ♥️♥️ سازنده منم داستان مینویسم مایل به لایک داستانم ؟ داستان لایک شد .♥️ مایل به پین؟
بهتره پارت بعدیو بزاری بیب ..
گـــود(:
مرسی راستی این اک جدیدمه
سوووووو گوددددد
مثل خودت🤎🍫