بی تی اس کیه؟

بی تی اس تشکیل شده از هفت نفر خاص و متفاوت... ولی میدونین کی اونارو خاص و متفاوت میکنه؟ نه پول... نه شهرت... اینکه اونا فقط چن تا پسر ساده بودن، پسر خانواده نسبتا فقیر، پسر کشاورز، اونا ادمای عادی بودن، اونا چن تا نوجوون بودن، ولی اونا الان تبدیل به بی تی اس شدن...

یونگی (شوگا) از خانواده نسبتا فقیری بود،اولین آهنگشو پدرش پاره کرد،رویاهاش رو جلوی چشماش خرد کردن، بهش تزریق کردن باید دکتر شه، ولی اون بخاطر ارزوش ایستاد. اون از خونه فرار کرد، یه نوجوون پونزده ساله که رف یه شهر دیگه... تو پارک خوابید، مدتی تو پاتوق معتادا و... بود چون مجبور بود، اهنگاشو به قیمت کمی میفروخت،پیک موتوری بود... به زحمت وارد کمپانی شد، با نامجون اشنا شد، اون تصادف کرد ولی با درد کشنده ش صداشو در نیاورد... بین پول بلیط اتوبوس و غذا یکی رو انتخاب میکرد، اون بحدی به خودش فشار اورد که یک شب مریض شد و تب کرد...

هوسوک که کمی بعد اون و نامجون وارد کمپانی شده بود متوجهش شد و بردش بیمارستان، وقتی فهمید بخاطرش گریه کرد... یونگی دچار سوئ تغذیه شد و قدش کوتاه موند و وزنش کم، هوسوک با پول کم خودش درمانش کرد و شونه یونگی هیچوقت کامل خوب نشد، وقتی یونگی میدید هوسوک بخاطر اون نمیتونه برای خودش خرید کنه ناراحت میشد و عذر میخواست، ولی اون با لبخند میگفت:سلامتیت برای من از همه چی مهم تره هیونگ!...

نامجون یه پسر نوجوون بود که از یه گروه غیرمجاز زیرزمینی شروع کرد... به زحمت... وقتی وارد کمپانی شد، به جای سولو، بنگتن رو انتخاب کرد، به زحمت کار کرد، تلاش کرد، موقع دبیو بخاطر استاندارد های کره بهش میگفتن زشت... اون جملات منفی و هیتی که میدادن رو به طرز مثبت برای گروهش بیان میکرد، اون مواظب بنگتن بود...

به جین میگفتن باید ازگروه بره، اون رقصش بده، صداش بده... رقص اون؟ طبیعتا نمیشه گفت هرکس تو همه چی خوبه.. اره اون رقصش ضعیف بود، ولی اون پیشرفت کرد... پیشرفتش قابل تحسین بود... اون میتونه یک نت سخت رو اجرا بکنه که افراد زیادی نمیتونن اجراش بکنن و کسی که میتونه مثل اریاناس... اون بزرگترین عضو گروه بود، چرا بهش میگیم مادر بی تی اس؟ چون مثل یه مادر دلسوز بود، چون در شرایط سخت کنارشون بود و با جکای بابابزرگیش جو رو عوض میکرد... اون ورلد واید هندسام ماعه... با تعریفای زیادی که میکنه، بنظر مغرور میاد ولی اون اینطور نیس... حتی اعتماد بنفسش زیادم نیست... اون فوق العاس....

چرا به هوسوک میگفتن زشت؟ اون مهربونترین موجود دنیاس، اون به یونگی کمک کرد شونه ش رو درمان بکنه، اون مسخره بازی در می اورد تا گروه و شاد بکنه... اوایل دبیو تنها کسی بود که هیچ نامه ای نگرفته بود، هیچ تبریکی نگفته بودنو هیچ کادویی نداده بودن، اون در معرض فشار بود... از بچگی عاشق رقص بود، باباش اجازه نمیداد ولی مادرش با کار کردن پول در می اورد تا توی کلاس رقصش بزارتش، اون یه رقصنده خیابانی بود... اون از رویاش حمایت کرد، اون ومال خیلی عالی ای داره، حتی اول یک وکالیست بود، ولی جاش رو با تهیونگ عوض کرد،اون فقط از رقصیدنش دست نکشید و شد جانگ هوسوک...

یه پسر نوجوون... دور از پدر و مادرش توی یه شهر غریب. جانگ کوک خیلی جوون بود، به زحمت هم درس میخوند و هم کارآموزی میکرد، اون دلش برای خانوادش تنگ میشد، اون درد هاش رو همیشه توی خودش میریخت... خودش گفته که هیونگ هام یکجورهایی من رو بزرگ کردن... تهیونگ پسر یه کشاورز بود، کسایی بودن که بخاطر همین باهاش قطع رابطه کردن،یه رابطه عشقی ناموفق داشت... وقتی برای اولین بار پیش پسرا میومد،مادرش یه کت گرون براش خرید تا خجالت نکشه،ولی پسرا فک کردن از اون پسرای مایه داره... ولی خیلی زود با ماهیت تهیونگ اشنا شدن... تهیونگ پا به مسیری نهاد تا بتونه زندگیش رو تغیر بده....

بخاطر وزن و اندامش مسخره شد، اون صورت گرد و تپل... اون رژیم سختی گرفت، ده روز یه وعده... به سختی تلاش و تمرین کرد تا از بقیه جا نمونه، جیمین کنار بقیه هیونگ هاش جنگید و جنگید تا خودشونو ثابت کنه، با تموم توهین هاو اذیتا، اون همیشه روحیه شاد و کیوتش رو حفظ کرد

اینا قبل بی تی اس بودن، شمایی ک میگی با پول رسیدن، کدوم پولل؟ پول یه کمپانی ورشکسته؟ پولی که حتی نبود تا یه ماشین اجاره بکنن؟ چطوری میتونی بهشون هیت بدی؟ نمیفهمم مشکل ازکمبود عقله یا روان... نمیتونی درک کنی ابنکه اونا به اینجا رسیدن خودش یه اسطوره جهانیه؟ پسرایی ک از اجرا ها محروم شدن، گفتن شبیه دختراس، استیجشون پخش نشد، یه رپر مسخره شون کرد و گف دخترن... بلیط رایگان میدادن و خواهش میکردن برای کنسرتشون... پسرایی ک شکستن... جانگ کوکی که بهش تو شو بی احترامی شد و از منیجر ترسید... با ۳۲ تا ارمی،رسیدن بزگترین بوی بند جهان و بزرگترین فندوم دنیا که با مایکل جکسون، اسطوره موسیقی مقایسه میشن

اگه دلت میخواد بمیری، کافیه تا یه ذره غم بهشون بدی، چون ما ارمی هستیم... ما دخترای نوجوون نیستیم، ما پیرمردا و پیرزنا و بچه هایی هستیم که بی تی اس واسمون قهرمانن، کسایی که یادم دادن به اینی که هستم برسم، کسایی که بهم یاد دادن میتونم خودم و دوست داشته باشم... پسرایی که با همه موفقیتا فروتن و مهربون موندن تا منم یاد بگیرم.. بی تی اس این بود، این شد، ما ارمی هستیم، ما ارمی بی تی اس هستیم و کسایی هستیم که میتونیم بهت یاد بدیم میتونیم در اقیانوسی که دنیا توش غرقمون میکنه، تبدیل به ماهی بشیم تا به اونور اقیانوس برسیم...